« حو.هضرب المثل هاي قرآني/ ماه زير ابر پنهان نمي ماند س »

سه سوايت معتبر از سيره امام محمدباقر عليه‌السلام هفتم ماه ذي‌الحجه مصادف با شهادت امام محمدباقرعليه‌السلام است. امامي که در سن چهار سالگي در کربلا حضور داشتند و شاهد شهادت مظلومانه جدشان بودند. ايشان حدود نوزده سال امامت شيعيان را بر عهده داشتند. حضرت در دوران امامت خود جنبش علمي وسيعي را پديد آوردند که اين جنبش در دوران فرزندشان امام صادق عليه‌اسلام به اوج خود رسيد. گرچه دوران امامت ايشان از نظر سياسي برابر با ضعف دولت بني اميه و درگيري امويان بر سر قدرت بود اما به دليل شرايط خاص آن زمان ايشان از نظر سياسي در انزوا بودند و اعتراض‌هاي ايشان براي سرنگوني رژيم بني‌اميه به جايي نرسيد.

لقب ايشان باقرالعلوم بود. در حديث معروفي پيامبر اسلام صلي‌الله عليه وآله به جابربن انصاري فرمودند:«تو مردى از [ خاندان] مرا درک خواهى کرد که نامش نام من و رفتار و کردارش، رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفايش مى‌شکافد.»(۱)

حلم امام
عده‌اي نزد امام باقر عليه‌السلام رسيدند و ديدند که ايشان به خاطر بيماري يکي از فرزندان خود، بسيار اندوهگين هستند. با خود گفتند:«اگر فرزند امام از دنيا برود، مي‌ترسيم حال امام را آن گونه ببينيم که نبايد.» مدتي نگذشت که صداي شيون از خانه بلند شد و فرزند امام از دنيا رفت. در آن لحظه بود که امام نزد ايشان آمدند در حالي که رنگ شادي بر چهره ايشان نشسته بود و ديگر اثري از ناراحتي بر چهره ايشان نبود. حاضرين گفتند:«فدايت شويم ما ترس آن داشتيم که با مرگ فرزند حالتى پيدا کنيد که ما هم به خاطر اندوه شما غمگين شويم.» امام در جواب ايشان فرمودند:«ما مى‌خواهيم کسى را که دوست داريم به سلامت باشد و ما راحت باشيم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسليم اراده خداوند هستيم.»(۲)

مناظره امام باقر عليه‌السلام با خوارج
عبدالله بن نافع از خوارجي بود که به گفته خودش اگر مي دانست در شرق و غرب زمين کسي هست که حاضر به بحث با او بر سر حقانيت امام علي عليه‌اسلام در جنگ نهروان است به آن جا تا با او مناظره کند. او براي خود پيرواني داشت که با امام علي عليه‌السلام به خاطر کشتن خوارج دشمن بود.

روزي عبدالله با بزرگان خوارج به مدينه نزد امام باقر عليه‌السلام آمدند تا با ايشان مناظره کنند. وقتي امام با خبر شدند که او براي مناظره نزد ايشان آمده به غلام‌شان فرمودند:«برو بارش را پايين بياور و بگو فردا به ملاقات من بيايد.»

فرداي آن روز عبدالله بن نافع با بزرگان خوارج نزد امام آمدند. امام به همراه فرزندان مهاجر و انصار در آن مجلس حاضر شدند و پس از حمد خدا و صلوات بر پيامبر خدا فرمودند:«حمد خدا را که ما را به نبوتش گرامى داشت و به ولايت مخصوص فرمود. اى فرزندان مهاجر و انصار هر که منقبتى و فضيلتى از على بن ابى طالب صلوات الله عليه مى‏داند بگويد.» آنها يکي يکي برخاسته و از مناقب امام علي عليه‌اسلام گفتند. عبدالله بن نافع گفت:«من هم اين مناقب را مى‏دانم ولى على (نعوذ بالله) وقتى که جريان حکميت را قبول کرد کافر شد!» امام در جواب او روايت خيبر را خواندند که حضرت رسول براي فتح خيبر و پس از ناکام ماندن فرماندهان ديگر، از جمله ابوبکر و عمر، درباره امام علي عليه‌اسلام فرموده بودند:«به خدا سوگند فردا پرچم را به دست کسي خواهم سپرد که او خدا و رسولش را دوست مي‌دارد و خدا و رسولش نيز او را، کسي که بر دشمن يورش مي برد و از او نمي‌گريزد، باز نمي‌گردد مگر آنکه خداوند پيروزي را با دستاش محقق مي‌سازد.» سپس فرمودند:«درباره اين حديث چه مي‌گويي؟» عبدالله گفت:«راست است و شکى در آن نيست وليکن على بعد از جريان‌هاي عصر معاويه از ماجراي حکمين کافر شد و من به ايمان او قبل از جريان جنگ صفين کاري ندارم.»

امام فرمود:«مادرت به عزايت بنشيند بگو ببينم روزى که خدا على عليه‌السلام را دوست داشت مى‏دانست که اهل نهروان را خواهد کشت يا نه؟ اگر بگويي نه قطعا کافر شده‌اي.» عبدالله گفت:«خداوند مي‌دانست.» امام فرمودند:«آيا خداوند علي را به خاطر اطاعتش دوست مي‌داشت يا به خاطر گناهش؟» عبدالله گفت:«معلوم است که به خاطر اطاعتش دوست مي‌داشت.» امام فرمود:«پس برخيز در حالى که مغلوب شده‏اى.» (چرا که اقرار کردي که خداوند علي عليه‌السلام را به خاطر اينکه مي‌دانست تا آخر عمل اعمال نيک انجام مي‌دهد، دوست داشت.) عبدالله برخواست در حالي که مي‌گفت:«… خداوند آگاهتر است که رسالت خويش را کجا قرار دهد.»(۳)

سخاوت و بخشش امام
امام باقر عليه‌السلام با اينکه از نظر معيشتي در وضعيت متوسطي قرار داشتند، هرگز دست رد به سينه هيچ نيازمندي نزدند. ايشان به ياران خود توصيه مي‌فرمودند:«وقتي نيازمندان به شما رو مي‌آورند و يا شما مي‌خواهيد آنان را صدا بزنيد، بهترين نام‌ها و عناوين را درباره آنان به کارگيريد و با عناوين و اوصاف زشت و بي ارزش و با بي احترامي با ايشان برخورد نکنيد.»

همچنين از دوستان و اقوام ايشان نقل شده که وقتي به ملاقات امام مي‌رفتند، ايشان با هدايا و پوشاک از آنها استقبال مي‌کردند و براي اينکه آنها احساس شرم نکنند و گمان نبرند که با دريافت آن هدايا، زندگي بر امام سخت خواهد گذشت، مي‌فرمودند:«اينها را از قبل براي شما تدارک ديده بودم.»(۴)

اوصاف شيعيان واقعي
امام باقر عليه‌السلام در حديثي شيعيان واقعي را توصيف مي‌کنند. حديثي که بازخواني آن به ما کمک خواهد کرد تا خصوصيات شيعه واقعي را بهتر بشناسيم. ايشان به ميّسر فرمودند:«آنها دژهاي محکم و سينه‌هاي امانتدار و صاحبان عقل‌هاي وزين و متين هستند، شايعه پراکني نمي‌کنند و اَسرار را فاش نمي‌کنند و آدمي خشک و خشن و رياکار هم نيستند، راهبان شب و شب زنده داران و شيران روزند.»(۵)

هديه‌اي از جانب خدا
حضرت آزمايش خداوند براي بندگانش را هديه‌اي از جانب خداوند و پرهيزي براي بيماران دنيا مي‌دانند:«خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار مي‌دهد، چنانکه سفر کرده‌اي براي خانواده خود هديه مي‌فرستد و او را از دنيا پرهيز مي‌دهد، چنانکه طبيب مريض را پرهيز مي‌دهد.»(۶)

عبادت خالصانه
ايشان حقيقت عبادت و بندگي را در گرو قطع اميد از ديگران مي‌دانند:«بنده‌اي به حقيقت عبادت، آن‌گونه که حق عبادت اوست، نمي‌رسد، مگر آنکه از همه قطع اميد کند ـ و تنها اميدش خداي يکتا باشد ـ در چنين حالتي خداوند گويد: «اين عمل خالصانه براي من است» و آن را مورد قبول و عنايت خود قرار مي‌دهد.»(۷)

سلام ما به بقيع و بقاع ويرانش (۸)
امام باقر عليه‌السلام در روز هفتم ذي‌الحجه سال ۱۱۴ هجري قمري توسط خليفه ستمگر اموي (هشام)، در سن ۵۷ سالگي مسموم و به شهادت رسيدند. پيکر مطهر ايشان را در قبرستان بقيع و در کنار پدر بزرگوارشان به خاک سپردند.

پي‌نوشت:
۱-بحار الأنوار ۴۶ / ۲۲۵ / ۵
۲-وسائل الشيعه ، ج ۱۲، ص ۱۳۵
۳-روضه کافى ص ۳۴۹، حديث ۵۴۸
۴-بحار الأنوار ۴۶/۲۸۷، کشف الغمة ۲/ ۳۳۴
۵-بحار الأنوار، ج ۶۵، ص ۱۸۰
۶-بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج ۷۵، ص ۱۸۰
۷-بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۱۱
۸-شاعر سيد رضا مويد


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 19 شهریور 1395


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو