{ بسم الله الرحمن الرحیم }


✅ سلاح سری ایران کدام است⁉️

کدام است این سلاح سری و کجاست که خواب دشمنان تا دندان مسلح را چنین آشفته کرده⁉️

عده ای جنگل موشک های شناخته شده و ناشناخته ایران را سلاح سری می شناسند!

📰روزنامه لبنانی سلاح الکترونیکی A2 / AD را سلاح سری ایران میداند!

↩️همان که می گویند طیف گسترده‌ای از فناوری‌ها و سلاح‌های جنگ الکترونیک است!!

✅عده ای دست های بلند ایران همچون حزب الله لبنان و حشد شعبی و حوثی های یمن و… جبهه گسترده مقاومت در جهان را سلاح سری ایران می نامند!

🔹هرکدام به فراخور دانسته ها و فهم و درک خود از پتانسیل های موجود در کشور در جستجوی سلاح سری ایران هستند!

👈غافل از اینکه سلاحی که همه می گویند سری است جلوی چشم میلیونها انسان در سراسر جهان است!

🔹سلاحی که دشمن را خوار و ذلیل کرده قدرت نظامی ایران نیست!

🔹 دست برتر ما سلاح و ادوات جنگی و میلیونها نیروی انسانی انقلابی و شجاع و… نیست
(هرچند از نظر نیروهای انقلابی، شجاع و سلاح هم دستمان پُر است)

✅سلاح پر قدرت ما رهبری است که به چرب و شیرین دنیا پشت کرده تا دنیا در مقابلش به احترام بایستد!

✅او ستون خیمه انقلاب است!

✅او همچون نخ تسبیحی است که همه امکانات موجود را در سراسر جبهه انقلاب به هم متصل کرده!

✅اوست که هزاران متخصص جوان و انقلابی را پشت کار ساخت انواع تجهیزات پنهان و آشکار نظامی به خط کرده تا مایه عزت و قدرتمندی جهان اسلام شوند!

✅اوست که بیش از سی و سه سال، ایران عزیز را با حکمت و درایت و با صلابت اداره می کند

✅اوست که در خاورمیانه آشوب زده، ایران عزیز را کشتی امن قرار داده

✅کجاست آن سلاح سری که بتواند با قدرت این پیر فرزانه برابری کند!

✅یک جمله مدبرانه از او دشمن را با آنهمه نیرو و امکانات با چندسال برنامه ریزی و میلیاردها دلار هزینه برای فتنه، به شکست کامل می کشاند

✅و فرمود بزودی نماز در قدس شریف

⭕️و فرمود نفس های آخر دشمن است

⭕️همه این هیاهو و فتنه هایی که می بینید آخرین دست و پا زدن های دشمن است

✅سلاح سری ما رهبری است که میلیونها رزمنده جان برکف در سراسر جبهه انقلاب منتظر اجازه او برای یورش به قلب سیاه دشمنان هستند!

✅سلاح سری ما رهبری است که شب و روز در تدارک زمینه سازی ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) است!

⭕و چه جاهلانی هستند آنهایی که خیال می کنند می توانند چوب لای چرخ این انقلاب بگذارند…

✅ رهبر معظم انقلاب (مدظله عالی) :
آرام باشید…
این انقلاب برای اربابان دنیا دردسرها خواهد داشت

✅اللهم احفظ قائدنا امام خامنه ای
برایش دعا کنید!
بسیار دعا کنید!
یاری اش کنید
تا قافله این انقلاب جهانی را به خیمه امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) برساند!

🌤️ان شــاءاللــہ ظہـــۅر نزدیـــــڪ استـــــ


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 5 مهر 1401

سواد رسانه ای یعنی چه؟!



روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد.

رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.

همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 23 بهمن 1396نظر دهید »

‌‌??شرایط #ملاصدرا برای پذیرفتن شاگرد??

از تمام ایران برای استفاده از درس #صدرالمتألهین (ره) به شیراز می‌رفتند و استاد شاگر را نمی‌پذیرفت مگر این‌که شاگرد چند شرط را بپذیرد و بدان عمل نماید. از جمله:
?در صدد تحصیل مال نباشد مگر به اندازه‌ی تحصیل معاش
?در صدد تحصیل مقام نباشد و معصیت نکند.
اگر شاگرد این شرط‌ها را می‌پذیرفت و بدان عمل می‌کرد، ملاصدرا (ره) موافقت می‌نمود که او را در جرگه‌ی شاگردان بنشاند وگرنه به او می‌گفت که در جای دیگر تحصیل کند.

?منبع: کتاب سیمای فرزانگان صفحه‌ی 37


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 23 آبان 1396نظر دهید »

?????

? #جای‌خدانباشیم!

روزی در نماز جماعت موبایل یه نفر زنگ خورد.
زنگ موبایل آن مرد ترانه ای بود.
بعد از نماز همه او را سرزنش کردند
و او دیگر آنجا به نماز نرفت.

همان مرد به کافه ای رفت و ناگهان قلیان از دستش افتاد و شکست.
مرد کافه چی با خوشرویی گفت اشکال نداره، فدای سرت…
او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد.

حکایت ماست:
جای خدا مجازات میکنیم،
جای خدا میبخشیم،
جای خدا…

اون خدایی که من میشناسم
اگه بنده اش اشتباهی بکنه، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه.
شما جای خدا نیستی اینو هیچوقت یادت نره.

چقدر خوبه که اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویی باهاش برخورد کنیم نه این که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک اعمال خوب بشیم?


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 6 شهریور 1396نظر دهید »

? از آخر مجلس شهدا را چیدند…?

… چرا فقط اینها شهید می‌شوند. چرا از ما «حزب اللهی های حرفه‌ای» و «حزب اللهی های اتوکشیده» یکی شهید نمیشود؟

ما حزب اللهی های حرفه ای انگار داریم می‌پلکیم تا آنها شهید شوند. قضیه همان از آخر مجلس است…
ما حرفه‌ای‌ها خطبه‌های نمازجمعه را نقد می‌کنیم، از بصیرت امام جمعه ایراد میگیریم اما یادمان رفته آخرین باری که رفتیم نمازجمعه کی بود! ما از تبدیل مسجدها به پاتوق پیرمردها گله می‌کنیم اما نمازمان را فرادا و با گردن کج می‌خوانیم که مثلا یعنی الهی و ربی من لی غیرک.لینک کمک به خانواده‌های کم بضاعت را پشت کامپیوترمان باز می‌کنیم و پولی میریزیم اما از رفتن بین فقرا و مستضعفان مورمورمان می‌شود. علیه یکسان سازی قبور شهدا مقاله مینویسیم اما سری به مزار شهدا که امام گفته بود امام زادگان عشق‌اند و مزارشان زیارتگاه اهل یقین است نمیزنیم. برای ایستگاه‌های صلواتی پوستر طراحی میکنیم اما یک لیوان شربت دست ملت نمیدهیم. اردوی تشکیلاتی برگزار میکنیم و چارت آموزشی می‌کشیم و آسیب شناسی فرهنگی می‌کنیم و نقد علمی می‌نویسیم و…

ما حزب اللهی های حرفه ای سرگرم هشتگ و تشتک و پشتک در توئیتر و همایش و سمینار هستیم و حزب اللهی های غیر حرفه ای در عراق و شام و گیلان غرب شهید میشوند…

?با شهدا تا شهادت ?


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 6 شهریور 1396نظر دهید »

?سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت باقرالعلوم امام محمد باقر (ع) بر عموم شیعیان بخصوص شما دوستان و همراهان گرامی تسلیت باد.

?


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 6 شهریور 1396نظر دهید »

❣?❣?❣

?حضرت علـى علیه‌السلام?

✨مردى نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت:
به من کارى بیاموز که خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نیز دوستم بدارند، و خدا دارایى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور کند.

✨حضرت فرمود:
«اینها یى که گفتى شش چیز است که به شش چیز ، نیاز دارد:

❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نیکى کن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.
❸ اگر مى خواهى خدا دارایى ات را فزونى بخشد ، زکات آن را بپرداز.
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسیار بده.
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خویشاوندانت رسیدگى کن ؛
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور کند ، در پیشگاه خداى یگانه قهّار ، سجده طولانى کن.

?بحار الأنوار
✍ج 85 ص 164 ح 12

@0023891629


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 21 مرداد 1396نظر دهید »

#اجتماعی

?می گویند پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند.
پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد؛ ولی در توجیه اشتباهش گفت:
خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم.
قاضی گفت:
تو خودت می‌دانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و میدانم که توانایی پرداخت آنرا نداری، به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم.
درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد تا به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود.

سپس قاضی ایستاد و به حاضرین درجلسه گفت:
همهٔ شمامحکوم هستید و باید هرکدام ده دلار جریمه پرداخت کنید؛ چون شما در شهری زندگی می کنید که فقیر مجبور می‌شود تکه ای نان دزدی کند!?
درآن جلسه دادگاه، 4٨٠دلار جمع شدوقاضی آن را به پیرمرد بخشید.


??امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرماید:
هیچ فقیری در دنیا گرسنگی نمیکشد مگر این‏که ثروتمندی حق او را نداده است و خداوند از اغنیا و ثروتمندان در این باره خواهد پرسید.
(نهج البلاغه حکمت 328)
?


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 4 مرداد 1396نظر دهید »

#دختر

?روایاتی بسیار زیبا از نگاه اسلام به جایگاه زن و دختر

?امام صادق علیه السلام: دختران حسناتند، و پسران نعمت؛ و حسنات موجب ثواب و اجر و پاداشند ولى نعمت موجب بازخواست مى شود.

?رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) فرمود: «خانه‏ اى که در آن دخترانی باشند، هر روز بر آن خانه دوازده برکت و رحمت از آسمان نازل مى ‏شود و زیارت فرشتگان از این خانه قطع نمى ‏گردد و فرشته‏ ها براى پدرشان هر روز و شب عبادت یکسال را می نویسند.

?امام صادق (علیه السّلام) فرمود: «حضرت ابراهیم از پروردگار خواست که دخترى به او دهد که بعد از مرگش بر او گریه و ندبه کند»[که با گریه اش نظر لطف و رحمت خدا را جلب کند]

?رسول خدا فرمودند: «کسی یک دختر دارد براى او بهتر از هزار حجّ و هزار جهاد و هزار مهمانى دادن است.»

?پیامبر (ص) فرمود: «خداوند رحمت نماید بر پدر چند دختر، دختران، با برکت و دوست داشتنى هستند و پسران، بشارت دهنده و شاد کننده هستند و دختران باقیات الصالحات هستند.»

?پیامبر خدا (ص) فرمودند:«هر کس از سه دختر سرپرستى کند سه باغ از باغ‏هاى بهشتى به او داده مى‏ شود که هر باغى از دنیا و آنچه در دنیاست بزرگتر است.»

 ?در حدیث دیگری فرمودند: «هر کس خرجى سه دختر یا سه خواهرش را بدهد؛ بهشت بر او واجب است»

?رسول خدا (ص) فرمود: «دختران مُخَدّره (با حجاب و عفیف) بهترین فرزندان هستند. کسی که یک دختر دارد خداوند دخترش را مانعى از آتش برایش قرار مى‏ دهد و کسی که دو دختر دارد خداوند او را به واسطه آن دو دختر به بهشت مى‏ برد…»

?مردی صاحب دختری شد، امام صادق (ع) او را ناراحت و عصبانی دید، حضرت به او فرمود: اگر خداى تعالى به تو وحى مى‏ کرد که من براى تو انتخاب کنم یا تو براى خودت، تو در جواب خداوند چه مى‏ گفتى؟
جواب داد، می گویم: پروردگارا، تو براى من اختیار کن.
حضرت فرمود: خداى تعالى براى تو[دختر] انتخاب کرد. سپس فرمود: بجاى پسرى که عالِم همراه موسى(ع) او را کشت، در این گفتار خداوند: فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاهً وَ أَقْرَبَ رُحْماً» خداى تعالى دخترى به آن پدر و مادر داد که از آن دختر هفتاد پیامبر بوجود آمد.

?رسول خدا به مردی که صاحب دختر شده بود، فرمود: دختر به منزله گل خوشبویى است که تو آن را مى ‏بویى?

?پیامبر اسلام (ص) فرمود: «رأفت و رحمت خدا بر زنان بیش از مردان است و مردى که زنى از محارم خویش را شاد سازد، خداوند در قیامت وى را شادمان خواهد کرد.»

?پیامبر (ص) فرمود: «کسی که وارد بازار شود و هدیه ای بخرد و آن را براى خانواده اش ببرد، مانند کسى است که صدقه‏ اى براى مردمى نیازمند ببرد(یعنی ثواب انفاق در راه خدا را دارد) و باید در دادن هدایا دختران را بر پسران مقدم بدارد…

? کتاب منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعه)، ج‏26


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 4 مرداد 1396نظر دهید »

یکی از تکان دهنده ترین جمله‌هایی که در فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امیرالمومنین علی (ع) در یکی از دعاهای نهج البلاغه است:

«اَللّهم اجعل نَفسی اوّل کریمة تَنتَزِعُها مِن کرائمی»

?خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری»

یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری، شرفم، انسانیتم، عدالتم، و… گرفته شده باشد و تبدیل به یک تفاله‌ای شده باشم که تو جانم را می‌گیری.

✨و این همان جمله معروف است که می گوید: ما آمده‌ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا کنیم، نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.

(نهج البلاغه خطبه 215)


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 30 خرداد 1396نظر دهید »

?? انقلابی پشیمان، مانند روزه‌داری است که قبل از غروب افطار کند

?رهبرانقلاب: آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفته‌اند و تا اواخر روز، روزه را حفظ میکنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام میشود؛ افطار میکنند.
⚠️این مثل همان کسی است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانی از ساعات روز باشد، ابطال روزه است.
?در راه انقلاب اگر #ثبات_قدم وجود نداشت، اگر پیوستگی حرکت وجود نداشت، انسان رابطه‌اش با انقلاب قطع میشود. این بی‌وفائی به انقلاب است.87/3/14


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 30 خرداد 1396نظر دهید »

نام : سید علی

نام خانوادگی : حسینی خامنه ای

نام پدر : سید جواد

تاریخ تولد به فرموده خودشان :

٢٩ / ٠١/ ١٣١٨

تاریخ تولد در شناسنامه :

٢٤ / ٠٤ / ١٣١٨

محل تولد : خراسان

رهبر عزیزم به حق اسامی اعظم خداوند به حق چهارده معصوم تا ظهور آقا امام زمان (عج) سایتون بالای سر تمام ملت مؤمن و غیور ایران زمین باشد .

بعضیا بهش میگن ” آیت الله “

بعضیا میگن ” آقای خامنه ای “

بعضیا هم مثل برادر های لبنان و سوریه و عراق میگن:
” سیدنا القائد ” ، اما ما بهش میگیم


” آقا ”

ما بهش میگیم “آقا"…
“آقا” رو از هر طرف که بخونی آقاست!

فدایی زیاد داره.

پابرهنه ها بیشتر دوستش دارن 25ساله داره ایرانو،با تمام شرایط عجیب غریبش رهبری میکنه،هرکی جاش بود ،پنج سال اول جا میزد!

تو کشور خودش مظلومه اما تو دنیا کلی طرفدار داره.

400هزار نفر تو نیویورک و کالیفرنیا ، مقلدشن.

شخص اول حکومته اما وقتی لعیا زنگنه و الهام چرخنده تو برنامه سال تحویل تلویزیون،عیدو بهش تبریک گفتن،به خاطر این حرفشون،کلی هزینه دادن.چه حرفا که نثارشون نشد.

همون که هیشکی،عکسای منتشر شده از خونه شو،باور نکرد.

زندگیش آدمو به قلب تاریخ میبره،علی بن ابیطالب و زندگی ساده و…

همون که عشق زمانه!

همون که همیشه خرابکاری های دولت ها و مسئولین ،به حسابش گذاشته میشه.

همون که رهبری"سینه سپر کرده ها"رو مقابل اسراییل بچه کش به عهده داره.

همون که لب تر کنه عاشقاش براش جون میدن.

همون که اشاره کنه ،تلاویو و حیفا با خاک یکسانه.

همون که هیچ وقت کم نمیاره،مث مرد ،وایساده پای حرفش.

همون که نزدیکترین دوستاش،دشمن ترین دوستاشن.

همون که سالهاست سایه سنگین"بعضیا"رو ،رو دوشش تحمل میکنه.

همون که تو سابقه ی مبارزاتی ش ،کسی به پاش نمیرسه.

اصلا کدوم رهبر دنیا،روی موکت و فرش جهیزیه خانومش زندگی میکنه؟بدون اینکه تو بوق و کرنا کنه،با فقیربیچار ه ها دمپره ؟

همون که بدترین توهین ها و تهمت هارو بهش میزنن درحالیکه حتی یه جمله هم راجع بهش اطلاع ندارن.و اون میشنوه و تحمل میکنه و همچنان لبخند"آقایی"…؟

همون که مظلومیت “علی"ها رو به ارث برده؟

کدوم سیاست مداری تو دنیا بچه هاش اینقد سالم وپاکن؟جالبه حتی مردم نمیدونن چندتا بچه داره،چی ان،اسماشون چیه؟

همون که “پاکترین"آدما ،جونشونو کف دست گرفتن و فداش شدن.

همون که از پست ترین مفتی های وهابی و بی ادب ترین رئیس جمهورهای غربی،تا بدترین آدمای روزگار دشمن خونی شن.

همون که واسه بدحجابا گفت:او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟نقص او ظاهر است. نقصهای من باطن است. با این رفتارش خیلیا محجبه شدن.

سلامتیش صلوات بفرستید.


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 3 خرداد 1396نظر دهید »

ای انسان !
?زمان مرگت پریشان نباش ؟?؟

?و به جسم با ارزش خود ? اهتمامی نداشته باش !

? چراکه مسلمین
? کارهای لازم را انجام می دهند.

1- لباس هایت را از تنت در می آورند.

2- غسلت می دهند.

3- کفنت می کنند.

4- از خانه ات بیرونت می کنند.

5- و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) می برند.


6- خیلی ها برای تشییع جنازه ات کارهای خود را تعطیل کرده و حاضر می شوند.


7- از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد.

?کلید هایت
?کتاب هایت
?کیف و کفش هایت
?لباسهایت

? و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند.

☝مطمئن باش ؛

?مردم
? و دنیا بر تو حسرتی نمی خورند.

?تجارت و اقتصاد استمرار می یابد.

?شغل و وظیفه تو ، به دیگری واگذار می گردد.

?اموال و دارایی هایت تقسیم می شود
و ورثه آنها را تصاحب می کنند.

☝درحالی که تو
?از ریز ریز ?
حساب گرفته می شوی !
اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است ..
لذا وقتی که می میری می گویند جناره ..؟
تو را به نامت، صدا نمی زنند .!
وقتی می خواهند بر تو نماز بخوانند، می گویند: جنازه کجاست ..؟
تو را به نامت، صدا نمی زنند .!
و زمانی که می خواهند تو‌را دفن نمایند٬ میگویند: میت را نزدیک کنید، تو را به اسم صدا نمی زنند ..!
پس مواظب باش؛ نسب و قبیله و پست و مقامت، تورا نفریبد .. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم ، می باشد..
سطرهایی از طلا ..??
? بعد از وفاتت، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود؟؟

1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند: بیچاره..‼️

2- دوستانت؛ چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین می شوند و سپس به شو خی و خنده های خود می پردازند.‼️

3- عمیق ترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود‼️ خانواده ات یک هفته، دوهفته، یک ماه، دوماه و یا نهایتا یک سال غمگین می شوند?؟؟

☝و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار می دهند‼️

⭕و این چنین⭕

? داستان تو در بین مردم تمام می شود.

☝?وداستان حقیقی تو شروع می شود؟؟؟؟؟

?آخرت?

? از تو زائل شد؟؟؟

1- جمال
2- مال
3- سلامتی
4- فرزندان
5- از خانه و کاشانه ات جدا شدی
6- و همسرت نیز ؟؟؟

? زندگی واقعی شروع شد?

❓و سؤال أین است :

❓برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟

❓ این حقیقتی است که جای تأمل دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

☝حریص باش بر ؟؟

1- فرائض
2- نوافل
3- صدقه پنهانی
4- عمل صالح
5- نماز تهجد
✅شاید نجات یابی✅

⭕اگر به وسیله ی این رساله برای یادآوری مردم همکاری نمودی، إن شاء الله

⭕ اثر این یادآوری را روز قیامت ، در میزان حسنات خود خواهی یافت.

? (وذکّر فإن الذکرى تنفعُ المؤمنین) ?
و (پیوسته) پند (وتذکر) بده، زیرا که بی گمان پند (وتذکر) مؤمنان را سود می بخشد.

☝چرا میت اگر به عقب برگشت داده شود
“صدقه”
را ، اختیار می کند؟؟

⛅چنانچه الله می فرماید⛅

? رب لولا أخرتنی إلى أجل قریب
‼️فأصدق‼️
پروردگارا ! اى کاش (مرگ) مرا مدت کمى با تأخیر مى انداختى، تا (در راه تو) صدقه بدهم


☝ علماء فرمودند:
صدقه را ذکر ننمود ، مگر به خاطر اثرات عظیم صدقه که بعد از موتش مشاهده مى نماید‼️

? پس زیاد صدقه دهید.

? چرا که مؤمن روز محشر زیر سایه ی صدقه ی خود خواهد بود.

? و یکی از بهترین صدقات جاریه ای که می توانی همین الان، آره همین الان انجام دهی، این است که :

⭕ این سخنان را با نیت خالص و جهت رضای الله ، پخش کن.

? چراکه هر کس بر آن عمل نموده و به نسل های آینده تعلیم دهد

?إن شاءالله ، اجرش به تو خواهد رسید.


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 3 خرداد 1396نظر دهید »

? اعمال روزهای پایانی ماه شعبان

? سیدبن‌طاووس(ره) از بزرگان و عرفای شیعه در کتاب اقبال‌الاعمال آورده است:

اباصلت، از اصحاب امام رضا(ع)، می‌گوید: در آخرین جمعه از ماه شعبان نزد امام رضا علیه‌السلام رفتم؛ حضرت فرمود:

“ای اباصلت، بیشتر ماه شعبان گذشته و این آخرین جمعه از آن است، پس کوتاهی‌های گذشته خود در این ماه را تدارک کن و بر این کارها بیفزا:

✅ دعا

✅ استغفار

✅ تلاوت قرآن

✅ توبه از گناهان

✅ امانت‌هایی که به گردن داری ادا کن

✅ کینه‌هایی که از مؤمنان به دل داری، از دل پاک کن

✅ تقوای الهی پیشه کن

✅ در همه امور آشکار و پنهانت به خدا توکل کن

✅ و این دعا را بسیار بخوان:
اللّهُمَّ انْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِیَ مِنْهُ.
 
خداوند در این ماه به حرمت [ورود به] ماه رمضان بسیاری را از آتش جهنم نجات می‌دهد.”


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 3 خرداد 1396نظر دهید »

از خانمی شنیدم که نه حزب اللهی بود و نه چادری….!

?گفت روز 13فروردین امسال طبق روال سالهای گذشته وسایل لازمه گردش را در ماشین جا بجا میکردم…
پیر زن خوش رویی مقابل خانه اش در یک صندلی کوچک نشسته بود و ذکر میگفت با تسبیح…!
ما همگی حرکت کردیم و رفتیم به طرف طبیعت که روز سیزده را بدر کنیم…
برای اینکه به ترافیک طاقت فرسای عصر نخوریم یک ساعت به غروب مانده از پارک جنگلی به طرف خانه حرکت کردیم…!

??وقتی که رسیدم به محله خودمان با کمال تعجب دیدم که همان پیر زن همسایه نشسته بر در خانه اش و مشغول پاک کردن برنج است…
برایم عجیب بود، چون تنها روزی که هیچ کس در شهر نمی ماند، این پیرزن تنها نشسته بود و مشغول کارش بود…
کنجکاو شدم و رفتم جلو و سلام کردم.. خیلی گرم سلامم را جواب داد و احوالم را پرسید…
بدون مقدمه رفتم سر اصل مطلب و کنجکاوی ام را در حد یک سوال از پیر زن همسایه پرسیدم که:
مادر جان چرا تنها نشستی؟
خب پاشو برو گردشی، تفریحی چیزی!!
من از صبح که رفتم شما اینجا بودی تا حالا…..!!

?پیر زن گفت دخترم بشین….!
کنارش نشستم…!
از کیف پول کوچکش که در بغلش گذاشته بود عکسی در آورد که دنیا بر سرم خراب شد.
عکس چهار فرزند شهیدش را به دستم داد و یکی یکی اسمشان را با تاریخ شهادت و محل شهادت گفت برایم….
ماتم برده بود…
دست روی عکس آخری گذاشت و گفت این عکس رضاست که میگن تو اروند غواص بود ولی هنوز از اون خبری نیست…

?گفت منتظرم شاید کسی بیاد و خبری بده…!
بنده خدا پدرش سه سال پیش به رحمت خدا رفت…
حالا منم و خودم تو این تنهایی، که منتظرم شاید از رضام خبری بیارن…
محسن و احمد و صادق بهشت زهران ولی دلم پیش رضاست تا نیاد نمیتونم کاری کنم..
به خودم آمدم دیدم که صورتم خیس اشک هست و اصلا حواسم نبود که مادر هم مثل من غرق در اشک بود…
رویش را بوسیدم و برگشتم خانه

?و الان فهمیدم که من امنیت و عزت و تفریحم را مدیون مادرانی هستم که دست گل به آب دادند…..

?شادی ارواح طیبه شهدا و والدین آنها سه تا صلوات?


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 3 خرداد 1396نظر دهید »

?حکایت روز: اهمیت صلهٔ رحم در رفتار آیة الله کوهستانی*

?سیرهٔ عالم بزرگوار آیت الله شیخ محمد کوهستانی این بود که هر ساله تا سیزده نوروز، چون مهمانان از نقاط مختلف استان به‌محضر شان می‌آمدند، منزل را ترک نمی‌کردند، ولی پس از آن، صله رحم و بازدید را از قسمت بالای محل آغاز می‌نمودند و به تمامی منازل تشریف می‌بردند و در هر خانه چند لحظه توقف و احوال پرسی داشتند.

یکی از شاگردان که ایشان را همراهی می‌کرد؛ میگوید:

به اتفاق آقاجان حرکت کردیم، هر خانه‌ای‌که صاحب خانه بود، وارد می‌شدیم و مدتی می‌نشستیم، ولی اگر درِ خانه‌ای را می‌زدیم و اهل منزل در خانه نبودند؛ آقا جان با عصای خویش به کوبهٔ در می‌زدند و می‌فرمودند: ای کوبهٔ در، فردای قیامت شهادت بده که محمد برای صله ارحام آمد!?

?کتاب: برقلهٔ پارسایی

*کوهستان؛ نام روستایی در پنج کیلومتری بهشهر به طرف تهران


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 10 اسفند 1395نظر دهید »

عاشقا، مستانگى از سر بگیر

ساقى از ره مى‏رسد ساغر بگیر

مرغ دل را از قفس آزاد کن

با پرستوهاى عاشق پر بگیر

پر بزن تا کوىِ یارِ مَه لقا

جا به بامِ خانه دلبر بگیر

گرچو من بشکسته بالى غم مخور

با ولاى یار بال و پر بگیر

جشن میلاد امام عسگرى

آمده عیدى ز پیغمبر بگیر

هر چه مى‏خواهد دلت از یُمن او

از یَدِ پر قدرت حیدر بگیر

طالب عفوى اگر با یا حسن

دامن محبوبه داور بگیر

شیعه مى‏نازد به نام عسگرى

یا اباالمهدى امام عسگرى



کیست او بر شیعیان مولاستى

کیست او نور دل طاهاستى

کیست او ابن الرضا، بابُ الهدى

پور حیدر زاده زهراستى

کیست او کز مقدمش هفت آسمان

غرق زینب باشد و غوغاستى

کیست او اندر رهش پیغمبران

دست بر سینه همه برپاستى

کیست او سرمایه هستى حق

یاسِ بى مثل جهان آراستى

کیست او عشق خداى سرمدى

عاشقى را بهترین معناستى

او امام عسگرى باشد که بر

خستگان عشق مولاناستى

شیعه مى‏نازد به نام عسگرى

یا اباالمهدى امام عسگرى



اى تجلى خدا سیماى تو

جلوه حق چهره زیباى تو

پرچم شیعه به دوشت استوار

اعتدالش از قد رعناى تو

کى شود اى جرعه بخش عاشقان

ساغرى مِى نوشم از صهباى تو

اى دَهُم فرزند دلبند على

کى شود بوسه زنم بر پاى تو

جانثار مکتب پاک توایم

در شب میلاد پر غوغاى تو

سامرا امشب ندارد زائرى

اى فدایت عاشق شیداى تو

میهمان بزم میلاد توایم

تا بیاد مهدى تنهاى تو

شیعه مى‏نازد به نام عسگرى

یا اباالمهدى امام عسگرى



حمد و تسبیح تو را قرآن کند

فخر بر تو حضرت سبحان کند

نورِ پاکت دیده را روشن کند

ظرف دلها را پر از ایمان کند

دردهاى بى شمار شیعه را

عشق پاکت دلبرا درمان کند

یاد تو اى رهبر تحت نظر

مشکلات شیعه را آسان کند

اقتدارت همچنان پاینده است

گر عدو خانه به تو زندان کند

عشق تو خورشید سازد ذره را

هر دل شوریده را سلمان کند

شد دعاى بزم میلادت شها

مهدیت ما را به خود مهمان کند

شیعه مى‏نازد به نام عسگرى

یا اباالمهدى امام عسگرى

اى به دوشَت پرچم عِز و شَرَف

اى شده بر غربت دوران هدف

پورِ جود و سبط زهد و نجلِ حق

سائلان گِردِ حریمت صف به صف

مادرت بانوىِ یثرب فاطمه

بابِ تو شیرِ خدا شاهِ نجف

سلبِ آزادى شد اَز تو تا شود

سدِّ راهِ مهدى آن نورِ خَلَف

حرمتت را زیرِ پا بگذاشتند

قدر تو نشناختند اى وا اَسَف

حقْ مُقَدَّر کرد تا فرزند تو

باز هم احیا کند عدل و شرف

بى نیاز از خلق عالم مى‏شود

هر که آرد ذرّه‏اى عشقت به کف

شیعه مى‏نازد به نام عسگرى

یا اباالمهدى امام عسگرى



عاشقان دارد صفایى سامرا

بارگاه جانفزایى سامرا

کعبه دلهاى عاشق سامرا

قبله جانهاى مایى سامرا

هم نجف هم مشهدى و هم بقیع

کاظمینى، کربلایى سامرا

زائر هر روز تو مهدى بُوَد

با نوایش آشنایى سامرا

سوى خود هر عاشقى را مى‏کشى

با کمال دلربایى سامرا

کاش من در خون خود غلطان شَوَم

تا بگیرم در تو جایى سامرا

عاشقى آواره‏ام من آمدم

کُنج تو گیرم سرایى سامرا

شیعه مى‏نازد به نام عسگرى

یا اباالمهدى امام عسگرى

شاعر: سید محمد میر هاشمی


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 17 دی 1395نظر دهید »

شناخت مختصرى از زندگانى امام عسکرى (ع)


نام: حسن بن علی.

کنیه: ابومحمد.

القاب: عسکرى، زکى، خالص، صامت، سراج، تقى و خاص (به امام حسن عسکرى(ع)، امام على النقى(ع) و امام محمد تقى(ع)، ابن الرضا نیز گفته مى‏شد.)

منصب: معصوم سیزدهم و امام یازدهم شیعیان.

تاریخ ولادت: هشتم ربیع الثانى سال 232هجرى.

همچنین چهارم و دهم ربیع الثانى نیز نقل شده است. در مورد سال تولد ایشان نیز برخى گفته‏اند که 231 هجرى بوده است.

محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).

نسب پدرى: ابوالحسن، على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب(ع).

نام مادر: حُدیث، که او را جدّه مى‏گفتند.

برخى نام او را سلیل و برخى دیگر، سوسن نقل کرده‏اند. این بانوى پاکیزه، که در عصر خویش از بهترین زنان عالم بوده و مفتخر به همسرى ذریه پیامبر اکرم(ص) است، در ولایت خویش پادشاه زاده بود. امام هادى(ع) در شأن او فرمود: سلیل، دور از هر آفت، پلیدى و آلودگى است.

مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، حضرت امام هادى(ع)، در سال 254 تا سال 260هجرى، نزدیک به شش سال.

تاریخ و سبب شهادت: هشتم ربیع الاول سال 260 هجرى، در سن 28 (یا 29) سالگى، به وسیله زهرى که معتمد عباسى به آن حضرت خورانید.

محل‏دفن: سامرا (درسرزمین عراق‏کنونى)، در جوار مرقد پدرش، امام‏هادى(ع).

همسر: نرجس (صیقل).

فرزند : ابوالقاسم، محمد بن حسن، صاحب الزمان(ع).

امام زمان(ع) تنها فرزند امام حسن عسکرى(ع) هستند. امام عسکرى(ع) تولد و زندگىِ تنها فرزندش را بر بیگانگان پنهان نگه مى‏داشت تا از سوى دشمنان اهل‏بیت(ع) و مزدوران خلیفه‏آسیبى به وى نرسد.

اصحاب و یاران:

1. احمد بن اسحاق اشعرى.
2. احمد بن محمد بن مطهر.
3. اسماعیل بن على نوبختى.
4. محمد بن صالح همدانى.
5. عثمان بن سعید عمروى.
6. محمد بن عثمان عمروى.
7. حفص بن عمرو عمروى.
8. ابوهاشم، داود بن قاسم جعفرى.
9. احمد بن ابراهیم بن اسماعیل.
10. احمد بن ادریس قمى.

در برخى منابع، تعداد اصحاب و یاران امام حسن عسکرى(ع) بیش از صد نفر ذکر شده است.


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 17 دی 1395نظر دهید »

حضرت امام حسن عسگری علیه السلام:سلام کردن بر هرکسی که از پیش او می گذری ونشستن در جایی که بالای مجلس نیست از نشانه های تواضع و فروتنی است…
ولادت یازدهمین اختر آسمان امامت و ولایت حضرت امام حسن عسگری علیه السلام مبارک باد.
التماس دعا دوستان عزیز کوثرنت


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 17 دی 1395نظر دهید »

????????????????????????????????????????????????????
تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته پنهانی شما

بر شوره زار معصیتم گریه می کنی
جانم فدای دیده بارانی شما

پرونده ام برای شما دردسر شده
وضع بدم دلیل پریشانی شما

ای وای من!که قلب شما را شکسته ام
آقا چه شد تبسم رحمانی شما؟

ای یوسف مدینه مرا هم حلال کن
«عفو و گذشت» سُنت کنعانی شما

آیا حقیقت است که اصلا شبیه نیست
رفتار ما به رسم مسلمانی شما

ایران ما اگر چه بسی شاه دیده است
چشم امید بسته به سلطانی شما

صدها هزار نوح و سلیمان نشسته اند
در انتظار منسب دربانی شما

عشاق شهر یکسره تعریف می کنند
از لحن و صوت مکی قرآنی شما

نشنیده،یاد روضه گودال کرده ام
دل می برد تلاوت روحانی شما

این اشک روضه حال مرا خوب کرده است
رد خور نداشت نسخه درمانی شما

«یا فارس الحجاز» برایم دعا کنید
درمانده است شاعر ایرانی شما

⛅️ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅️
????????????????????????????????????????????????

1460056857img_20160406_232105.jpg


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 15 دی 1395نظر دهید »

????مشخصات یک اسلحه جهانی که فقط ایران دارد:
???????? @Nohoomeday
1- نام اسلحه: جمهوری اسلامی

2- محل ساخت: سنگر مساجد و نمازهای جمعه

3- نوع خشاب: حضور در عرصه

4- نوع فشنگ: مشت های گره کرده

5- برد گلوله: ایران تا قلب آمریکا ,اسراییل و انگلیس

6- طول گلوله: کل ارض (زمین)

7- تعداد خان: ارتش بیست میلیونی

8- فرمانده و رهبر: امام خامنه ای

9- ضامن اسلحه: قرآن مجید و اسلام عزیز

10- قدرت اسلحه: تا بی نهایت

11- نوع انفجار: بیداری اسلامی

12- چاشنی و باروت: فرمان امام خامنه ای

13- سیبل تمرین: بی بصیرت های داخلی و دشمنان خارجی

14- تیرانداز: امت حزب الله

15- کمک تیر انداز: حزب الله لبنان

16- خزانه اسلحه: حوزه علمیه و دانشگاها مساجد و پایگاهای بسیج

پس هردشمنی جرات و حرفی داره بسم الله . ………………… ?
〰〰〰〰〰〰


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 15 دی 1395نظر دهید »

توکل چیست؟
جبرئیل علیه ‏السلام در پاسخ به سؤال پیامبر صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم از او درباره توکّل بر خداوند متعال :
دانستن این مطلب که مخلوق نه زیانى مى‏ زند و نه سودى مى‏ رساند ، نه اعطا مى‏ کند و نه جلوگیرى مى ‏کند و برکندن چشم امید از خلق . هرگاه بنده چنین باشد ، دیگر براى احدى‏ جز خداوند کار نمى‏ کند و امید و بیمش از کسى جز خداوند نیست و چشم طمع به هیچ کس جز خدا ندارد . این است توکّل .

معانی الأخبار : 261/1 منتخب میزان الحکمة : 61


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 15 دی 1395نظر دهید »

جایگاه حضرت زینب (س) در نهضت حسینی در تاریخ اسلام زنان مؤمن و فداکار بسیارى بوده‌اند که با حضور فعال در صحنه‏هاى حساس سیاسى و اجتماعى، مسیر تاریخ را تغییر دادند. از جمله این زنان، حضرت زینب(س) است که با حضور در نهضت کربلا، مسئولیت بزرگى را بر عهده گرفت.حضرت زینب براى ایفاى مسئولیت بزرگ پیام رسانى، از دوران کودکى تحت تربیت پیشوایان معصوم قرار گرفت و امام حسین(ع) نیز در مسیر حرکت به کربلا، با سخنان و توصیه‏هایى، خواهرش را آماده‏تر کرد. زینب کبری تحت تربیت پدر و مادرى چون حضرت على(ع) و حضرت فاطمه(س) و با شایستگى و استعداد ذاتى که از آن بهره‏مند بود به مراتب عالى از فضائل و کمالات انسانى دست یافت. او مانند پدر و مادر خود جامع همه کمالات و صفات پسندیده بود. او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو است.زینب (س) تجسم زهد، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است. تردیدی در نقش حضرت زینب در حفظ کردن قیام عاشورا و ابلاغ پیام آن نیست. بدون شک بی حضور آن حضرت این قیام به بلوغ و سرانجام مطلوب خویش نائل نمی گشت. اما جایگاه حضرت زینب (س) در این میدان چه بود؟ در آن برهه از زمان شاهد عملا حضور یزیدی بودیم که بازی با میمون و شرابخواری به عادت او بدل شده بود و البته ادعای خلافت مسلمین را نیز در میان مردم داشت. از سویی دیگر نیز در تلاش بود تا این نظر را بر امام و ولی مسلمین یعنی امام حسین ع نیز دیکته نماید. هر آنچه خود می نمود با بی شرمی تمام، اسلامی می دانست و جامعه را نیز با خوی کثیف خود به این سوی می برد. امر آن چنان شده بود که دیگر اسلامی که پیامیر خاتم برای مردم به هدیت آورده بود در حال تبدیل شدن به ماهیت جدیدی بود امام حسین ع در بیانی اوضاع آن زمان را چینین تبین می فرمایند اَلا ترونَ أنّ الحقَ لا یعملُ به وأنّ الباطلَ لا یتناهی عنهُ ، لِیرغبَ المؤمنُ فی لقاء الله مُحِقاً (آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود واز باطل نهی نمی گردد ؟ در چنین شرائطی مؤمن به لقای خدا سزاوار است (.در جایی حضرت رو به ولید فرماندار مدینه می فرمایند «أیّها الامیر! إنّا اهل بیت النبّوّة و معدن الرّسالة و مختلف الملائکة و بنا فتح اللَّه و بنا ختم اللَّه و یزید رجل فاسق شارب الخمر قاتل النّفس المحرمه و مثلى لا یبایع بمثله و لکن نصبح و تصبحون و ننظر و تنظرون أیّنا أحقّ بالخلافة و البیعة؛ اى امیر، ما اهل بیت نبوت و معدن رسالت و محل آمد و شد ملائکیم و خداوند به ما شروع مى‏کند و به ما پایان مى‏دهد - همه امور هستى به برکت وجود ماست - در حالى که یزید مردى است فاسق و شراب‏خوار و کسى است که خون حرام بر زمین مى‏ریزد و علناً به فسق و فجور مى‏پردازد و کسى مانند من با شخصى مثل او بیعت نمى‏کند ولى - مهلت بده - تا صبح شود و دو طرف در کار خود بیندیشیم تا معلوم شود کدام یک از ما به خلافت و بیعت سزاوارتریم. این زینب (س) است که مى گوید: این لکه ننگ را چگونه خواهید شست، درحالى که فرزند رسول خدا و سید جوانان بهشت را کشته اید؟ همان که در جنگ، سنگر و پناهتان بود و در صلح مایه آرامش و التیام شما بود. او که ترس را ترسانده، زنجیر را پاره کرده و دشمن را به اسارت سخنان رسوا کننده یزید مى بیند که با چوب خیزران به لب و دندان خون خدا جسارت مى کند، فریاد مى زند «تبت یدا ابى لهب».اى یزید! دستانت بریده باد! آیا مى دانى چه مى کنى؟ آیا مى دانى که چوب بر لب و دندان حبیب رسول خدا(ص)، پسر مکه و منى و پسر فاطمه زهرا (س) مى کوبى؟ ناله چنان جانسوز بود که هرکس در آن مجلس بود به گریه درآمد. آن زمان که حسین و یارانش از سوى دشمن یاغى معرفى مى شدند، این زینب (س) بود که امامش را «سید جوانان بهشت»، «فرزند مکه و منى»، «حبیب رسول خدا» و داراى ده ها صفت دیگر معرفى کرد. حضرت زینب به جهت علاقه وافری که به برادرش امام حسین داشت، هنگام ازدواج با عبدالله بن جعفر شرط کرد که هر گاه امام حسین خواست به سفر برود، زینب بتواند همراه برادرش برود و عبدالله از رفتن وی ممانعت نکند. بنابراین در سفر امام حسین به کربلا حضرت زینب نیز به همراه امام و یار و پشتیبان ایشان بود. پس از شهادت امام نیز حضرت زینب از فرزند برادرش علی بن الحسین السجاد(ع) حمایت و پشتیبانی می کرد. روز عاشورا یکی از سخت ترین و دردناک ترین روزها برای زینب (س) بود. او می دید چگونه لشکر عمر سعد، فرزندان و ذریه رسول خدا را به شهادت می رسانند و سر از بدنشان جدا می سازند. او در مقابل این اعمال احساس وظیفه می کرد و در برابر این معایب خویشتنداری کرده و سرپرستی خاندان عصمت را بر عهده گرفت. در ماجرای غم انگیز کربلا، منابع در چند جا از زینب نام برده اند. یکی در وقتی که علی اکبر(ع) به زمین افتاد و پدر را به بالین خود طلبید. نقل شده است که زینب خود را به میدان رسانید و روی کشته علی اکبر انداخت تا برادر را به خود متوجه سازد و از شدت اندوهی که با دیدن پیکر قطعه قطعه علی اکبر بر حضرت وارد شده، بکاهد. در جای دیگر می بینیم که فرزند کوچک امام حسن مجتبی(ع) به نام عبدالله، با دیدن پیکر به خاک افتاده عمو، از خیمه بیرون می دود تا خود را به عمو برساند و دشمنان را از حضرت دور سازد. در این جا امام (ع) خواهر را مخاطب قرار داده که «خواهر جان! این کودک را نگهدار» زینب فورا می دود و عبدالله را می گیرد، اما کودک دست خود را از دست عمه می کشد و بالاخره خود را به عمو می رساند و روی بدن نازنین عمو به دست آن سنگدلان به شهادت می رسد و دیگر جایی که از زینب نام رفته است، لحظه وداع است. هنگامی که امام حسین(ع) برای خداحافظی به نزد زنها می آید و زینب را مخاطب ساخته و جامه کهنه ای می خواهد تا زیر لباس های خود بپوشد تا دشمنان پس از شهادت حضرت رغبتی نکنند و بدن وی را برهنه نسازند. زینب سلام الله علیها در تمام صحنه ها چون کوهی استوار، مقاومت کرد تا رسالتی را که بر عهده گرفته با شایستگی به سرانجام رساند.حضرت زینب پس از واقعه عاشورا در مجلس ابن زیاد حضور یافت و سخنان آتشینی ایراد کرد. کیفیت ورود زینب و وضع لباس و جامه او را در مجلس ابن زیاد به گونه ای رقت بار و غم انگیز نوشته اند. شیخ مفید در ارشاد می نویسد: «هنگامی که زینب به مجلس ابن زیاد آمده، پست ترین جامه را پوشیده بود و به طور ناشناس وارد شد». اما به هر صورت ابن زیاد متوجه شد و پرسید: «این زن ناشناس کیست»؟ کسی پاسخ او را نداد، برای بار دوم و سوم سؤال کرد، در این وقت یکی از کنیزان پاسخ داد: «این زن زینب دختر فاطمه دختر رسول خدا است». ابن زیاد با کمال بی شرمی گفت: «سپاس خدای را که شما را رسوا نمود». اما زینب (س) برای خنثی کردن تمام نقشه های عوام فریبانه او فرمود: «ستایش خدای را سزاست که ما را به وسیله پیغمبرش گرامی داشته و از پلیدی به خوبی پاک گرانید، آن کسی که رسوا شود بی شک و تردید فاسق است و آن کس که دروغ می گوید، فاجر و تبهکار است و چنین کسی ما نیستیم و دیگران هستند و الحمدلله». پسر زیاد که انتظار نداشت، با چنین زنی دانشمند و با شهامتی روبه رو شود، سخن خود را این گونه تغییر داد و گفت: «رفتار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی؟» حضرت زینب با لحنی افتخار آمیز فرمود: «من جز نیکی ندیدم، آنان مردمانی بودند که خداوند کشته شدن را برای آن ها مقدر فرموده بود و آنان نیز با کمال افتخار به آرامگاه خود شتافتند. ولی بدان که به زودی خدا میان تو و ایشان جمع خواهد کرد و تو را مورد بازخواست و احتجاج قرار خواهد داد پس نگران باش که در آن روز پیروز چه کسی خواهد بود؟ (تو با آن ها) ای پسر مرجانه مادر به عزایت بنشیند». سخن گفتن ابن زیاد با حضرت زینب در این مجلس به درازا می کشد و سرانجام ابن زیاد به مصلحت خویش نمی بیند که با زینب سخن بگوید و بیش از این خود را در مقابل چشمان حاضران رسوا و شرمنده سازد، از این رو متوجه امام سجاد(ع) که به صورت اسیران در مجلس آورده بودند، شد و با او به گفت و گو پرداخت. اما حضرت سجاد ابن زیاد را مفتضح ساخت تا آنجا که ابن زیاد قصد جان حضرت را نمود و دستور قتل او را صادر کرد. در این جا نیز زینب (س) از جا برخواست و دست های خود را حلقه وار به گردن امام سجاد (ع) انداخت و گفت: «ای پسر زیاد! این اندازه خون که از ما ریخته ای تو را بس است… به خدا سوگند من از او جدا نخواهم شد تا اگر او را بکشی مرا هم با او به قتل رسانی!»


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 13 مهر 1395نظر دهید »

اگر چه مثل محّرم نمي شوم هرگز
جدا ز روضه و ماتم نمي شوم هرگز

مرا ببخش مرا چون که خوب مي دانم
که توبه کردم و آدم نمي شوم هرگز

اسير جاذبۀ حُسن يوسف ياسم
که محو در گل مريم نمي شوم هرگز

گناه کارم و حتي بدون اذن شما
بدان نصيب جهنم نمي شوم هرگز

به جان عشق قسم غير چهارده معصوم(ع)
به پاي هيچ کسي خم نمي شوم هرگز

قسم به قلب سپيدت سياهپوش کسي
بجز شهيد محّرم نمي شوم هرگز

نَمي فُرات بياور چرا که من قانع
به سلسبيل و به زمزم نمي شوم هرگز

در انتهاي غزل من دوباره مي خواهم
فقط براي تو باشم نمي شوم هرگز

( سيد حميد رضا برقعي)


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 12 مهر 1395نظر دهید »

پس از تبعيد امام خميني(ره) به نجف، ايشان باز هم فريادهاي حق‏طلبانه و ظلم‏ستيز خود را عليه رژيم، از طريق سخنراني، ارسال پيام‏هاي کتبي و شفاهي به گوش ملت ايران مي‏رساندند و بدين وسيله ماهيت بيدادگري و فساد و وابستگي رژيم را افشا و آشکار مي‏ساختند. امام در حوزه علميه نجف به تدريس فلسفه سياسي حکومت اسلامي، تحت عنوان ولايت فقيه، همراه با دروس فقه و اصول پرداختند و شاگرداني برجسته و هم‏فکر تربيت کردند. ثمره مجموعه اين فعاليت‏ها، باعث آگاهي و رشد سياسي روزافزون همه اقشار، اعم از تحصيل‏کرده‏ها، روحانيان، بازاري‏ها، شهري‏ها، روستايي‏ها و… گرديد. از اين رو، رژيم طاغوتي ايران، با اعزام هيئتي به بغداد و مذاکره با مقامات عراقي، خواهان ايجاد محدوديت براي امام بود. تا آنجا که منزل ايشان در نجف، در دوم مهر 1357 ش توسط نيروهاي امنيتي عراق محاصره شد و رفت و آمدها، محدود و کنترل گرديد. پس از اين که دولت بعثي عراق، رهبر کبير انقلاب اسلامي، حضرت امام خميني را از فعاليت‏هاي سياسي و مذهبي بر ضد رژيم شاه در کشور عراق منع کرد، ايشان نجف را به قصد اقامت در کشور کويت ترک نمود. اما دولت کويت براي حفظ روابط خود با رژيم شاه از ورود امام به اين کشور جلوگيري کرد. بنابراين امام پس از توقفي کوتاه در مرز بصره، به بغداد رفته و روز ديگر عازم پاريس شدند.


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 12 مهر 1395نظر دهید »

سخن امام علي(ع) درباره موضوعي که شما را از هر واعظي بي نياز خواهد کرد

اميرالمومنين امام على عليه السلام فرمودند: شما را سفارش مى کنم که به ياد مرگ باشيد و از آن کمتر غفلت ورزيد. چگونه از چيزى غافليد که او از شما غافل نيست و چگونه به کسى چشم طمع دوخته ايد که به شما مهلت نمى دهد! مردگانى که مشاهده کرده ايد خود واعظانى هستند که شما را از هر واعظى بى نياز مى کنند.

متن حديث:
اميرالمومنين عليه السلام: اُوصيکُم بذِکرِ المَوتِ و إقلالِ الغَفلَةِ عنهُ، و کيفَ غَفلَتُکُم عمّا لَيس يُغفِلُکُم، و طَمَعُکُم فيمَن لَيس يُمهِلُکُم؟! فکفَى واعِظا بمَوتى عايَنتُموهُم.

“نهج البلاغه،خطبه 188″


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 8 مهر 1395نظر دهید »

!
آنچه مي خوانيد گزيده ايست از سلسله درس‌هاي تفسير قرآن که توسط عالم فرزانه، آيت الله ضياء آبادي ايراد شده است. ايشان در درس تفسير آيات 61 تا 65 سوره مبارکه «اسراء» با اشاره به نافرماني شيطان از فرمان خداوند و وسوه‌هاي شيطان براي گمراهي انسان به تشريح ويژگي‌هاي سه موجود نامرئي پرداخت که در ادامه خواهيد خواند.

منشأ تکبر شيطان
جلسات گذشته عرض شد خداوند حکيم به خاطر مصلحت حکيمانه فرمان داد که ملائکه در مقابل حضرت آدم (ع) سجده کنند اما شيطان نافرماني کرد.
بشر از خاک است و شيطان از آتش؛ شيطان به خاطر اينکه عبادت زيادي کرده بود در رديف ملائکه قرار گرفت تا جايي که ملائکه فکر مي‌کردند شيطان از خودشان است، البته مقداري تکبر هم داشت. از وقتي که رياست‌طلبي و کبر در وجود کسي ايجاد شود قبلا شنيده بود که خداوند فرموده بود مي‌خواهم موجودي خلق کنم که در زمين رياست کند و خليفه من باشد. شيطان هم جوياي آن بود که خليفه خدا باشد اما وقتي آدم به اين سمت رسيد و قرار شد به آدم خاکي سجده کند از راه خداوند سرپيچي کرد.
شيطان از آتش و بنابراين سوزنده حيات است، آتش همه چيز را از بين مي‌برد اما انسان خاکي روينده است. نافرماني، شيطان را از درگاه خداوند راند و کم‌کم حالت انتقام‌گيري به خود گرفت و گفت که خدايا ديدي با من چه کردي؟ به من توهين کردي و آدم را به من ترجيح دادي. بعد به خداوند گفت از فرزندان آدم انتقام مي‌گيرم و اگر به من مهلت دهي که تا قيامت زنده بمانم اولاد آدم را ريشه‌کن مي‌کنم.

موجودات نامرئي که در قرآن از آن‌ها ياد شده است
ما در قرآن کريم مي‌بينيم سه نوع از موجودات نامرئي ذکر شده است؛ ملائکه، شيطان و جن. ملائکه موجوداتي شريف، بزرگوار و خيرانگيز هستند، شيطان‌ها مفسد، فتنه‌انگيز و دردسرساز هستند و جن هم مثل ما عقل، اراده و اختيار دارد و مکلف به تکاليف بندگي است، در بين آنها جهنمي، بهشتي، متقين و رياکار هم وجود دارد.
قرآن مي‌گويد: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ. مَلِکِ النَّاسِ. إِلَهِ النَّاسِ. مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ. الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ. مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ» شيطان وسوسه‌گري است که گاه خود را عقب مي‌کشد و موجودي که انسان را وسوسه مي‌کند.
اولين گرد بدبختي غرور است که بر افراد مؤمن مي‌نشيند انسان طبعي دزد دارد که بدي‌ها را مي‌گيرد و به رنگ آن‌ها در مي‌آيد.
جوان‌ها بايد مراقب باشند که با خوب‌ها همنشين شوند. شيطان بسياري از جوانان پاک را به گناه مي‌کشاند؛ شيطان اسم فرد نيست. آنکه با آدم (ع) درافتاد ابليس بود. ابليس يعني مردود از رحمت. کسي هم که شيطنت مي‌کند، شيطان ناميده مي‌شود. در قرآن اسامي همه آنها آمده است. ما معتقديم اين موجودات نامرئي هستند.

پاداشي که خداوند به شيطان داد
شيطان نافرماني کرد و از خداوند مهلت خواست. پاداش عباداتش اين بود که تا قيامت زنده بماند. خداوند فرمود: حالا برو و تا قيامت به تو مهلت دادم و امکانات زيادي هم دادم. تو مي‌تواني در گوش، افکار، چشم و گوش انسان‌ها نفوذ کني، براي همين هم مي‌گويند شيطان در خون انسان جريان دارد.
حال سؤال پيش مي‌آيد چرا خداوند به او فرصت داد تا انسان را گمراه کند؟ اينها را ما نمي‌توانيم درست پاسخ دهيم چون خداوند حکيم است و همه تصميم‌هايش حکيمانه است.
شيطان هزاران سال عبادت خداوند را کرد اما با يک نافرماني از درگاه خداوند رانده شد. شيطان کبر به خدا داشت نه کبر به انسان. اين کبر خيلي بد است کبر به خدا لعنت ابدي مي‌آورد.
اين‌ها براي ما درس است اگر نافرماني کني انسان، تو هم شيطان مي‌شوي، شيطان که از اول شيطان نبوده است. خداوند به شيطان فرصت داد تا انسان‌ها به کمال برسند وقتي انسان‌ها پهلوان شدند و وسوسه‌‌هاي شيطان را به زمين کوبيدند به مقام بالا مي‌رسند.
شيطان نافرماني کرد و از خداوند مهلت خواست. پاداش عباداتش اين بود که تا قيامت زنده بماند. خداوند فرمود: حالا برو و تا قيامت به تو مهلت دادم و امکانات زيادي هم دادم. تو مي‌تواني در گوش، افکار، چشم و گوش انسان‌ها نفوذ کني، براي همين هم مي‌گويند شيطان در خون انسان جريان دارد.

انسان با رنج آفريده شده است
خلقت انسان‌ با رنج است با تنبلي نمي‌شود خداوند فرموده است. «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي کَبَد» بدون رنج به گنج نمي‌توان رسيد. از همان وقتي که نطفه بسته مي‌شود در شکم مادر اذيت مي‌شود به دنيا هم مي‌آيد گريه مي‌کند و رنج مي‌کشد بعد بزرگتر هم مي‌شود با رنج است و پير مي‌شود رنج‌ها بالاتر مي‌رود.
کاسه عقل آدم از بلوغ خوک شهوت و سگ غضب نجاست پيدا مي‌کند حکمي در فقه داريم که اگر سگ به ظرفي دهان بزند ظرف با آب پاک نمي‌شود بلکه بايد خاک پاک به آن ماليد. حال کاسه عقل آدم دم به دم نجس مي‌شود شهوت غضب در وجود ما بايد تربيت شوند.
هميشه نزد خداوند، خاکي باش. ظواهري انجام مي‌دهيم ، وضو مي‌گيريم، تيمم مي‌کنيم اما به آن‌ها دقت نمي‌کنيم.

رسيدگي به اعمال انسان پس از مرگ از نگاه امام سجاد(ع)
امام سجاد (ع) فرموده است: اي فرزند آدم بدان که خواهي مُرد. پس از مرگ برانگيخته‌ مي‌شود از خاک، تو را در پيشگاه خداوند نگه مي‌دارند و از تو سؤال مي‌کنند. اي مردم دنيا گذرگاه است و آخرت آرامگاه شما است اي انسان عاقل از گذرگاه توشه بردار تا زنده هستيد دل‌ها را از دنيا بيرون کنيد، قبل از اينکه عاقبت شما را از دنيا بيرون مي‌کنند. دلبسته به دنيا نباشيد خانه و تجملات به درد شما نمي‌‌خورد شما را تنها مي‌برند و مسئول هستيد.
مردمي که به زبان بگويند «اهدنا الصراط المستقيم» و از دين راه گريزان هستند بايد گم شده و در طوفان گرفتار شوند.


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 7 مهر 1395نظر دهید »

آيا مي دانيد «هورمون عشق» حس معنويت را افزايش مي دهد؟

ايسنا/ هورمون عشق يا “اکسي‌توسين” در افزايش معنويت موثر است. هورمون اوکسي‌توسين، نقش مهمي در احساس عشق و روابط اجتماعي دارد، اما نتايج مطالعات جديد نشان داده است که با احساس معنويت هم در ارتباط است. اين مطالعه بر روي 83 مرد در سنين 35 تا 64 سال که هورمون اکسي‌توسين را از طريق اسپري بيني دريافت کرده بودند، انجام شد و نتايجي را به دنبال داشت.
بعد از انجام آزمايش از شرکت‌کنندگان پرسش‌هايي به عمل آمد و اثر آن در رابطه با معنويت انجام شد. پتي ون کاپلن، نويسنده و روانشناس اجتماعي در دانشگاه دوک اظهار کرد: اين يافته‌ها عوامل موثر در احساس معنويت را روشن مي‌کند و به نظر مي‌رسد هورمون اکسي‌توسين از باورهاي معنوي بدن ما حمايت مي‌کند. اکسي‌توسين که با عنوان هورمون عشق شناخته مي‌شود، در روابط مادر و فرزندي هم نقش بسيار مهمي دارد. محققان در اين مطالعه اظهار کردند: ما نمي‌خواهيم نام هورمون معنوي را به اکسي توسين بدهيم، به اين دليل که اعتقادات معنوي پيچيدگي‌هاي خاصي دارد و عوامل بسياري را در خود دخيل مي‌کند.
اين مطالعه همچنين نشان داد، شرکت‌کنندگاني که اکسي‌توسين دريافت کرده بودند، احساس مثبت بيشتري را در طول آزمايش و بعد از آن داشتند.
پژوهشگران همچنين DNA شرکت کنندگان براي ژن CD38، که با انتشار اکسي‌توسين از سلول‌هاي مغزي در ارتباط است را بررسي کردند و دريافتند افزايش اين ژن در افراد با شدت احساس معنويت در ارتباط است.
لازم به ذکر است که اين بررسي بر روي شرکت‌کنندگان مرد انجام شد. هورمون اکسي‌توسين اثرات مختلفي بر روي زنان و مردان دارد، بنابراين اثرات اين هورمون در معنويت زنان نيازمند مطالعه بيشتر است.
اين يافته‌ها در مجله Social Cognitive and Affective Neuroscience منتشرشده است.


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 3 مهر 1395نظر دهید »

حاج اسماعيل دولابي استاد اخلاق، پيرامون نزديکي به خداوند گفته اند:
حج، قصد به مقصد خداست. اميدوارم همه شما حاجي باشيد. اگر کسي مقصدش [در زندگي] خدا باشد حاجي است حتي اگر مکه نرفته باشد. شما اگر قصدتان خدا باشد و شب و روز در راه خدا تلاش و فعاليت داشته باشيد و با ياد خوبان گذشته و آينده مشغول باشيد حاجي هستيد. بنده به جرات مي گويم حاج آقا سلام عليکم. ان شاءا… اميدوارم در ظاهر هم وضع مالي و عقلي همه خوب باشد و يک حج قشنگ نصيب همه شود. آن حجي که خدا دوست دارد و ائمه (ع) دوست دارند.
«طوبي محبت»، جلد دوم، صفحه 184


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 3 مهر 1395نظر دهید »

مدیر حوزه های علمیه مطرح کرد:
آمادگی حوزه علمیه برای مناظره با وهابیت؛تاکید رهبر انقلاب بر حفظ جایگاه والای مراجع تقلید
حوزه علمیه آمادگی دارد که با هر کس از صاحب نظران وهابیت در هرجای عالم، در یک بحث دوستانه و منطقی ثابت کنیم که توحید حقیقی با ولایت و امامت، مانند رسالت گره خورده است


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 24 شهریور 1395نظر دهید »

سه سوايت معتبر از سيره امام محمدباقر عليه‌السلام هفتم ماه ذي‌الحجه مصادف با شهادت امام محمدباقرعليه‌السلام است. امامي که در سن چهار سالگي در کربلا حضور داشتند و شاهد شهادت مظلومانه جدشان بودند. ايشان حدود نوزده سال امامت شيعيان را بر عهده داشتند. حضرت در دوران امامت خود جنبش علمي وسيعي را پديد آوردند که اين جنبش در دوران فرزندشان امام صادق عليه‌اسلام به اوج خود رسيد. گرچه دوران امامت ايشان از نظر سياسي برابر با ضعف دولت بني اميه و درگيري امويان بر سر قدرت بود اما به دليل شرايط خاص آن زمان ايشان از نظر سياسي در انزوا بودند و اعتراض‌هاي ايشان براي سرنگوني رژيم بني‌اميه به جايي نرسيد.

لقب ايشان باقرالعلوم بود. در حديث معروفي پيامبر اسلام صلي‌الله عليه وآله به جابربن انصاري فرمودند:«تو مردى از [ خاندان] مرا درک خواهى کرد که نامش نام من و رفتار و کردارش، رفتار و کردار من است و دانش را تا ژرفايش مى‌شکافد.»(۱)

حلم امام
عده‌اي نزد امام باقر عليه‌السلام رسيدند و ديدند که ايشان به خاطر بيماري يکي از فرزندان خود، بسيار اندوهگين هستند. با خود گفتند:«اگر فرزند امام از دنيا برود، مي‌ترسيم حال امام را آن گونه ببينيم که نبايد.» مدتي نگذشت که صداي شيون از خانه بلند شد و فرزند امام از دنيا رفت. در آن لحظه بود که امام نزد ايشان آمدند در حالي که رنگ شادي بر چهره ايشان نشسته بود و ديگر اثري از ناراحتي بر چهره ايشان نبود. حاضرين گفتند:«فدايت شويم ما ترس آن داشتيم که با مرگ فرزند حالتى پيدا کنيد که ما هم به خاطر اندوه شما غمگين شويم.» امام در جواب ايشان فرمودند:«ما مى‌خواهيم کسى را که دوست داريم به سلامت باشد و ما راحت باشيم اما وقتى امر الهى فرا رسد تسليم اراده خداوند هستيم.»(۲)

مناظره امام باقر عليه‌السلام با خوارج
عبدالله بن نافع از خوارجي بود که به گفته خودش اگر مي دانست در شرق و غرب زمين کسي هست که حاضر به بحث با او بر سر حقانيت امام علي عليه‌اسلام در جنگ نهروان است به آن جا تا با او مناظره کند. او براي خود پيرواني داشت که با امام علي عليه‌السلام به خاطر کشتن خوارج دشمن بود.

روزي عبدالله با بزرگان خوارج به مدينه نزد امام باقر عليه‌السلام آمدند تا با ايشان مناظره کنند. وقتي امام با خبر شدند که او براي مناظره نزد ايشان آمده به غلام‌شان فرمودند:«برو بارش را پايين بياور و بگو فردا به ملاقات من بيايد.»

فرداي آن روز عبدالله بن نافع با بزرگان خوارج نزد امام آمدند. امام به همراه فرزندان مهاجر و انصار در آن مجلس حاضر شدند و پس از حمد خدا و صلوات بر پيامبر خدا فرمودند:«حمد خدا را که ما را به نبوتش گرامى داشت و به ولايت مخصوص فرمود. اى فرزندان مهاجر و انصار هر که منقبتى و فضيلتى از على بن ابى طالب صلوات الله عليه مى‏داند بگويد.» آنها يکي يکي برخاسته و از مناقب امام علي عليه‌اسلام گفتند. عبدالله بن نافع گفت:«من هم اين مناقب را مى‏دانم ولى على (نعوذ بالله) وقتى که جريان حکميت را قبول کرد کافر شد!» امام در جواب او روايت خيبر را خواندند که حضرت رسول براي فتح خيبر و پس از ناکام ماندن فرماندهان ديگر، از جمله ابوبکر و عمر، درباره امام علي عليه‌اسلام فرموده بودند:«به خدا سوگند فردا پرچم را به دست کسي خواهم سپرد که او خدا و رسولش را دوست مي‌دارد و خدا و رسولش نيز او را، کسي که بر دشمن يورش مي برد و از او نمي‌گريزد، باز نمي‌گردد مگر آنکه خداوند پيروزي را با دستاش محقق مي‌سازد.» سپس فرمودند:«درباره اين حديث چه مي‌گويي؟» عبدالله گفت:«راست است و شکى در آن نيست وليکن على بعد از جريان‌هاي عصر معاويه از ماجراي حکمين کافر شد و من به ايمان او قبل از جريان جنگ صفين کاري ندارم.»

امام فرمود:«مادرت به عزايت بنشيند بگو ببينم روزى که خدا على عليه‌السلام را دوست داشت مى‏دانست که اهل نهروان را خواهد کشت يا نه؟ اگر بگويي نه قطعا کافر شده‌اي.» عبدالله گفت:«خداوند مي‌دانست.» امام فرمودند:«آيا خداوند علي را به خاطر اطاعتش دوست مي‌داشت يا به خاطر گناهش؟» عبدالله گفت:«معلوم است که به خاطر اطاعتش دوست مي‌داشت.» امام فرمود:«پس برخيز در حالى که مغلوب شده‏اى.» (چرا که اقرار کردي که خداوند علي عليه‌السلام را به خاطر اينکه مي‌دانست تا آخر عمل اعمال نيک انجام مي‌دهد، دوست داشت.) عبدالله برخواست در حالي که مي‌گفت:«… خداوند آگاهتر است که رسالت خويش را کجا قرار دهد.»(۳)

سخاوت و بخشش امام
امام باقر عليه‌السلام با اينکه از نظر معيشتي در وضعيت متوسطي قرار داشتند، هرگز دست رد به سينه هيچ نيازمندي نزدند. ايشان به ياران خود توصيه مي‌فرمودند:«وقتي نيازمندان به شما رو مي‌آورند و يا شما مي‌خواهيد آنان را صدا بزنيد، بهترين نام‌ها و عناوين را درباره آنان به کارگيريد و با عناوين و اوصاف زشت و بي ارزش و با بي احترامي با ايشان برخورد نکنيد.»

همچنين از دوستان و اقوام ايشان نقل شده که وقتي به ملاقات امام مي‌رفتند، ايشان با هدايا و پوشاک از آنها استقبال مي‌کردند و براي اينکه آنها احساس شرم نکنند و گمان نبرند که با دريافت آن هدايا، زندگي بر امام سخت خواهد گذشت، مي‌فرمودند:«اينها را از قبل براي شما تدارک ديده بودم.»(۴)

اوصاف شيعيان واقعي
امام باقر عليه‌السلام در حديثي شيعيان واقعي را توصيف مي‌کنند. حديثي که بازخواني آن به ما کمک خواهد کرد تا خصوصيات شيعه واقعي را بهتر بشناسيم. ايشان به ميّسر فرمودند:«آنها دژهاي محکم و سينه‌هاي امانتدار و صاحبان عقل‌هاي وزين و متين هستند، شايعه پراکني نمي‌کنند و اَسرار را فاش نمي‌کنند و آدمي خشک و خشن و رياکار هم نيستند، راهبان شب و شب زنده داران و شيران روزند.»(۵)

هديه‌اي از جانب خدا
حضرت آزمايش خداوند براي بندگانش را هديه‌اي از جانب خداوند و پرهيزي براي بيماران دنيا مي‌دانند:«خداوند بنده مؤمنش را با بلا مورد لطف قرار مي‌دهد، چنانکه سفر کرده‌اي براي خانواده خود هديه مي‌فرستد و او را از دنيا پرهيز مي‌دهد، چنانکه طبيب مريض را پرهيز مي‌دهد.»(۶)

عبادت خالصانه
ايشان حقيقت عبادت و بندگي را در گرو قطع اميد از ديگران مي‌دانند:«بنده‌اي به حقيقت عبادت، آن‌گونه که حق عبادت اوست، نمي‌رسد، مگر آنکه از همه قطع اميد کند ـ و تنها اميدش خداي يکتا باشد ـ در چنين حالتي خداوند گويد: «اين عمل خالصانه براي من است» و آن را مورد قبول و عنايت خود قرار مي‌دهد.»(۷)

سلام ما به بقيع و بقاع ويرانش (۸)
امام باقر عليه‌السلام در روز هفتم ذي‌الحجه سال ۱۱۴ هجري قمري توسط خليفه ستمگر اموي (هشام)، در سن ۵۷ سالگي مسموم و به شهادت رسيدند. پيکر مطهر ايشان را در قبرستان بقيع و در کنار پدر بزرگوارشان به خاک سپردند.

پي‌نوشت:
۱-بحار الأنوار ۴۶ / ۲۲۵ / ۵
۲-وسائل الشيعه ، ج ۱۲، ص ۱۳۵
۳-روضه کافى ص ۳۴۹، حديث ۵۴۸
۴-بحار الأنوار ۴۶/۲۸۷، کشف الغمة ۲/ ۳۳۴
۵-بحار الأنوار، ج ۶۵، ص ۱۸۰
۶-بحارالانوار ، دار احياء الترا العربي ، ج ۷۵، ص ۱۸۰
۷-بحارالانوار، ج۶۷، ص۱۱۱
۸-شاعر سيد رضا مويد


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 19 شهریور 1395نظر دهید »

: سوره يوسف آيه 51 :
قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ

ترجمه فارسي :
الآن حق آشکار گشت!

ضرب المثل :
ماه زير ابر پنهان نمي ماند

English :
what was your business, women, ‘ he asked, ‘when you solicited joseph? ‘ ‘allah save us! ‘ they replied. ‘we know no evil against him. ‘ the governor’s wife said: ‘the truth has been discovered at last, i solicited him, he is among the truthful


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 15 شهریور 1395نظر دهید »

سي‌ام ذي‌القعده مصادف با شهادت امام نهم شيعيان است. ايشان تنها امامي بودند که در کودکي به امامت و در جواني به شهادت رسيدند. امامي که بيشتر او را به واسطه فرزند امام رضا(ع) بودن مي‌شناسيم و اگر بخواهيم از سيره و زندگي‌نامه او تنها به اندازه چند جمله بگوييم حرفي براي گفتن نخواهيم داشت. به همين بهانه در اين يادداشت به بازخواني دو روايت و چند حديث از حضرت امام محمدتقي(ع) خواهيم پرداخت.

معروف‌ترين لقب امام محمدتقي(ع) جواد است. ايشان را به خاطر جود و عطاي فراوانش به اين نام مي‌خواندند. نامي که يادآور بخشش و احسان پروردگار است که در وجود امام تقي(ع) تلالو يافته است. در روايتي از زبان يکي از همسفران امام جواد(ع) درباره بخشش ايشان آمده است که روزي در کنار سفره غذا نشسته بوند و مشغول غذا خوردن بودند که مرد به امام مي‌گويد:«فدايت شوم! فرماندار شهر ما، يکي از دوستان و شيفتگان شما اهل بيت(ع) است. مأمورين او براي من ماليات نوشته و پرداختن آن برايم سنگين است. شما لطف کنيد و نامه‌اي براي او بنويسيد که با من مدارا کند.» امام در جواب او فرمودند:«من او را نمي‌شناسم.» مرد به حضرت فرمودند که ايشان يکي از محبين شما هستند و مطمئنا نامه شما براي من بسيار کارساز خواهد بود.

حضرت نامه‌اي با اين مضمون نوشتند:«اما بعد، حامل اين نامه به تو، نکته زيبائي را يادآور شد که تو به آيين پسنديده‌اي گرايش داري! مطمئنّاً تو در مقابل عمل نيک، پاداش نيکي خواهي داشت. به برادرانت احسان کن و بدان خداوند عزيز و جلال از ريزترين اعمال و رفتارت سؤال خواهد کرد.»

مرد سجستاني مي‌گويد که قبل از رسيدن من به سيستان، فرماندار از اين نامه باخبر شده بود و هنوز دو فرسخ به شهر مانده بود که به استقبالم آمد. نامه را از من گرفت و آن را روي چشمانش گذاشت.

پس از آن مرد مشکل خود را با فرماندار شهر در ميان گذاشت و ابراز کرد که توان پرداخت مالياتي را که او براي نوشته شده را ندارد. فرماندار دستور داد که مرد را از پرداخت ماليات معاف کنند. همچنين او از وضعيت اقتصادي خانواده مرد سجستاني پرس و جو کرد و دستور داد که به وضعيت معيشتي وي نيز رسيدگي شود. گفته مي‌شود تا وقتي که او در منصب فرمانداري سيستان بود از آن مرد مالياتي گرفته نشد و احسان و بخشش نيز نسبت به آن مرد هرگز قطع نشد.(1)

در روايتي ديگر درباره بخشش امام جواد(ع) از زبان محمدبن سهل بن يسع قمي مي‌خوانيم:«من در شهر مکه مجاور بودم. از آنجا به مدينه آمده و به حضور امام جواد(ع) رسيدم. در نظر داشتم که از آن امام عاليقدر در خواست کنم که به من لباسي به عنوان تبرّک عنايت کند، اما فرصت نشد و از محضرش خدا حافظي کرده و بيرون آمدم. پيش خود گفتم حالا که حضوراً نتوانستم خواسته‌ام را به آقا بيان کنم، پس طيّ نامه‌اي از محضر آن گرامي خواسته‌ام را طلب مي‌کنم.» او مي‌گويد نامه را نوشتم و به مسجد رفتم. اما در مسجد از دادن نامه پشيمان شدم. آن را پاره کردم و دور ريختم.

مرد از مدينه خارج شد، در همين حال پيکي از راه رسيد و به او لباسي را که در پارچه‌اي پيچيده بود تقديم کرد و گفت:«مولاي تو! اين لباس را برايت فرستاده است.» پارچه را باز کرد؛ دو لباس نرم و نازک بود، هديه‌اي ارزشمند از امام جواد(ع). لباس‌هايي که بعدها کفن آن مرد شدند.(2)

در اين بخش سه حديث کمتر خوانده شده از حضرت امام محمدتقي(ع) براي شما انتخاب کرده‌ايم. امام جواد(ع) درباره تاثير با تقوا بودن، بر قلوب مردم فرمودند:«هر که خود را به وسيله خداوند بي نياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقواي الهي را پيشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مي‌گيرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.»(3)

ايشان در حديث ديگري بر يادگيري علم و معرفت تاکيد کردند و از علم با عنوان وسيله‌اي براي کمک به دوستان و مونس انسان در تنهايي ياد مي‌کنند:«بر شما باد به تحصيل علم و معرفت، چون فراگيري آن واجب و بحث پيرامون آن مستحبّ و پرفايده است. علم وسيله کمک به دوستان و برادران است، دليل و نشانه مروّت و جوانمردي است، هديه و سرگرمي در مجالس است، همدم و رفيق انسان در مسافرت است و اَنيس و مونس انسان در تنهايي است.»(4)

امام جواد(ع) در توضيح معنا و مفهوم ادب توضيحي برخلاف آنچه در تصور مردم وجود دارد، بيان مي‌کنند:«مفهوم و معناي ادب از نظر مردم، تنها خوب سخن گفتن است که رکيک و سبک نباشد، وليکن اين نظريّه قابل توجّيه نيست تا مادامي که انسان را به خداوند متعال و بهشت نزديک نگرداند. بنابراين ادب يعني رعايت احکام و مسائل دين، پس با عمل کردن به شريعت [دستورات الهي و ائمّه اطهار (ع)]، ادب خود را آشکار سازيد.»(5)

غريب بود و غريبانه جان سپرد و نبود/ کسى به وادى غم، ياور امام جواد (6)

حضرت امام محمدتقي(ع) در آخرين روز از ماه ذي‌القعده به دست معتصم، خليفه ستمگر عباسي و پسر مامون به شهادت رسيدند. معتصم به وسيله سمي که در انگور تزريق کرده بود و ام فضل (همسر امام جواد(ع) و دختر مامون) آن را در کاسه‌اي مقابل امام گذاشت و بسيار از آن تعريف کرد، حضرت را در سن بيست و پنج سالگي مسموم و به شهادت رساند. مرقد مطهر امام جواد(ع) در کنار جدش امام کاظم(ع) قرار دارد. شهري که به همين دليل کاظمين ناميده مي‌شود.

پي‌نوشت:

1- تهذيب الاحکام، ج 6، ص 334

2- بحارالانوار، ج 50، ص 44؛ فتح الابواب، ص 243

3- بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۷۹، ح ۶۲

4- حليه الأبرار، ج ۴، ص ۵۹۹

5- ارشاد القلوب ديلمي، ص ۱۶۰

6-مصرعي از غزل محسن حافظي


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 12 شهریور 1395نظر دهید »

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
خوشا چهره ‏اى که خداوند به آن مى ‏نگرد در حالى که از ترس خدا بر گناهى که کرده مى ‏گريد و جز او کسى از آن گناه آگاه نيست .

بحار الأنوار : 93 / 331 / 15 منتخب ميزان الحکمة : 78

با کانال تلگرا


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 10 شهریور 1395نظر دهید »

حضرت آيت الله العظمي بهجت مي فرمود: براي پيدا کردن چيز گم شده، اين دعا خوانده شود، خوب است:
اللهم اني اسالک - يا مذکر الخير و فاعله و الامر به، - ان تصلي علي محمد و آل محمد، و تذکرني ما انسانيه الشيطان.
خدايا، اي به يادآورنده ي خير و انجام دهنده ي آن و فرمان دهنده ي به آن، از تو مي خواهم بر محمد و آل محمد او درود فرستي و آن چه را که شيطان از ياد من برده است، به يادم آوري.
هم چنين اين دعا براي به ياد آوردن چيزهايي که فراموش شده مؤثر است. روايتي نيز در اين باره از امام حسن عسکري (عليه السلام) نقل شده است.
هم چنين صلوات براي نجات از ازدحام مؤثر است. مرحوم آقاي زنجاني به درس شيخ ابوالقاسم قمي (رحمة الله عليه) مي رفته است، (و آقاي خميني (رحمة الله عليه) هم در آن شرکت مي کرد.) ايشان به آقاي زنجاني فرموده بود: فلان کتاب را بياوريد. کتاب ديگر را آوردند. ايشان فرمود: گفتم فلان کتاب را بياوريد.
سنقرئک فلا تنسي.
به زودي بر تو فرا خواهيم خواند، تا فراموش نکني.
چه استبعادي دارد که اين آيه نيز براي دفع فراموشي خوانده شود؛ زيرا که در روايت است:
خذ من القرآن ما شئت لما شئت.
هر بخش از قرآن را براي هر چه خواستي، بر گير و بهره مند شو.
و اين روايت، تذکر و نيسان را نيز شامل مي گردد. هم چنين به نظرم در روايت است که:
يستشفي به لکل داء.
با قرآن مي توان براي بهبودي هر بيماري توسل جست.
با داشتن قرآن و عترت و علماي معاصر باز اين قدر به آمريکا و شوروي گدايي مي کنيم، تا تفضيلا چيزي به ما بدهند. حاضريم صبح تا شام سر راه آنها بنشينيم تا پنج قِران به ما بدهند. صورت ظاهر ريال ها را مي بينيم، ولي باطن آن را که استعباد و نوکري است، درک نمي کنيم.

کتاب در محضر حضرت آيت ا…. العظمي بهجت – ص 113
محمد حسين رخشاد


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 10 شهریور 1395نظر دهید »

عصر يعني زمان و روزگار و اين سوره مکي است. در اين سوره مي خوانيم:
سوگند به عصر. که هر آينه انسانها همه (غرق) در خسران و زيانند. مگر کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادند و همديگر را به حق سفارش و به صبر و پايداري (در راه حق) توصيه کردند.
عصر به چه معناست؟ عصر به معني دوران و بخشي از تاريخ است. البته به بخش پاياني روز گفته مي شود. برخي مفسرين عصر در اين سوره را، عصر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) دانسته اند، که دوران ظهور اسلام و غلبه حق بر باطل و دوره شکوفايي انسانيت و کمال بشريت است. هيچ زماني از نظر برکت و خير، به آن دوره 23 ساله که طي آن قرآن نازل شده است نمي رسد.
در برخي روايات نيز آمده است که: منظور، عصر ظهور حضرت مهدي (عليه السلام) است؛ عصري که حق بر باطل بطور کامل غالب و پيروز خواهد شد.
به عصر سوگند که انسانها غرق در خسرانند. خسراني عظيم که انسان در آن، تمام سرمايه خود، يعني وجود خويش را از دست مي دهد.
بسياري از ضررها قابل جبران است، اما وقتي خودت را از دست دادي هرگز نمي تواني جبران کني! وقتي عمر را تباه کردي و به آخر خط رسيدي، ديگر فرصتي براي جبران نداري. تمام سرمايه خويش يعني خودت را داده اي و هيچ چيزي به دست نياورده اي.
تنها يک گروه از اين خسران نجات مي يابند. مي داني چه کساني؟ آنها که اين چهار ويژگي را دارند:
1 - ايمان آورده اند.
2 - عمل صالح انجام مي دهند.
3 - يکديگر را به حق سفارش مي کنند.
4 - همديگر را به پايداري و استقامت در راه حق توصيه مي نمايند.
انتخاب اينکه از کدام گروه و دسته باشي با خود توست. مراقب باش تا از اهل خسران نباشي!

کتاب گلستان سوره‌ها – ص 207
محمدحسين جعفري


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 8 شهریور 1395نظر دهید »

.خواجه‌پيري (دبير کارگروه قرآن قرارگاه خاتم‌الاوصياء) در بيان خاطره‌اي از اين شهيد سرافراز گفت:
شهيد زين‌الدين دختري به نام ليلا دارد؛ يک بار هنگام عبور از گردنه فني لرستان متوجه شدم که جاده بسته شده است از خودرو پياده شده و براي جويا شدن علت حادثه مسافتي را پياده طي کردم و متوجه ريزش کوه و مسدود شدن جاده شدم؛ در همين هنگام شهيد زين‌الدين را مشاهده کردم که در سينه کوه نشسته و دست خود را زير چانه‌اش گذاشته بود؛ از پشت به او نزديک شدم و ضربه‌اي به دستي که زير چانه‌اش بود زدم، وقتي صورتش را برگرداند که مرا نگاه کند چشمانش اشکبار بود، از او پرسيدم آقامهدي چه شده است، گفت: دلم براي ليلا تنگ شده است، گفتم مگر از قم نمي‌آييد؟ گفت چرا اما او را نديدم. پرسيدم در کار واجبي داشتم که فرصت ديدن او را پيدا نکردم.


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 8 شهریور 1395نظر دهید »

!
عاديات يعني اسبان تيزتک و اين سوره مدني است. عاديات به معني تيزتک هاست که به سرعت مي دوند و مراد از آن در اينجا، اسباني است که با سرعت هر چه تمام به سوي کفار و دشمنان اسلام مي تازند.
در اين سوره به اسبهاي مجاهدان سوگند ياد شده که نشان دهنده ارزش والاي آن پيکارگران راه خداست. يعني آن مجاهدان آنقدر ارجمندند که خداوند حتي به اسبهايشان سوگند ياد مي کند. در اين سوره مي خوانيم:
سوگند به اسبان تيزتک (مجاهدان) در حالي که مي تازند و نفس نفس مي زنند و سوگند به اخگر افروزان و سوگند به هجوم آوران سواره در سپيده دم، که با آن (يورش) گرد و غباري برانگيزند. پس (با آن هجوم، ناگهان) در ميان جمعي (از دشمنان) درآيند.
در جواب قسم مي خوانيم:
(آري، سوگند که) همانا انسان به پروردگارش سخت ناسپاس است، و البته او خود بر آن گواه است، و به راستي او سخت شيفته مال است.
آيا نمي داند هنگامي که آنچه در گورهاست بيرون ريخته شود و آنچه در سينه هاست فاش گردد، يقيناً در چنان روزي پروردگارشان به (حال) ايشان نيک آگاه است.
انسان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس است و در عوض، شيفته مال دنياست. اگر سپاسگزار مي بود، مي بايست دعوت رسولان الهي را که انسان را به سعادت دنيا و آخرت فرا مي خوانند، پاسخ مثبت مي داد. اما با کمال تأسف اين فريفتگان دنيا در مقابل دعوت انبياء ايستادگي مي کنند. مانند کفاري که به جاي اينکه قدر پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) و نعمت اسلام را بشناسند در فکر حمله به مدينة النبي و مرکز اسلام در آن زمان بودند.
در ذکر ناسپاسي انسان نسبت به پروردگار، اشاره اي است به آن مردمي که مسلمانان بر سرشان تاختند. منظور از کفرانگري آنان، کفران نعمت اسلام است که از بزرگترين نعمتهايي است که خداوند بر بشر عطا فرموده است. اما آنان به جاي شکر آن نعمت در فکر حمله به مسلمانان و از ميان برداشتن پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بودند.
اين آيات اشاره دارد به: معاد و زنده شدن دوباره انسانها و فاش شدن افکار پليد آنان و قضاوت خداوند که به همه کارهاي آنان آگاه است.
خلاصه روايتي از امام صادق (عليه السلام) در مورد اين سوره چنين است:
اين سوره وقتي نازل شد که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) ، علي را به جنگ ذات السلاسل فرستاد. علي (عليه السلام) لشکر دشمن را شکست داد. اين در حالي بود که قبلا رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) چند نوبت لشکر را به سرکردگي غير علي (عليه السلام) فرستاد بود، اما نتوانسته بودند موفقيتي به دست آورند. در اين جنگ علي (عليه السلام) عده اي را کشت و جمعي را اسير کرد و اسيران را با طناب محکم (به هم) بست.
وقتي اين سوره نازل شد، حضرت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آن را در نماز جماعت صبح خواند. اصحاب گفتند: اين سوره را تا به حال نشنيده بوديم! حضرت فرمود: بلي، علي بر دشمنانش پيروز شد و خداي تعالي اين سوره را فرستاد و جبرئيل امشب با آوردن آن، فتح و پيروزي علي را به من مژده داد!
چند روز بيشتر نگذشت که علي (عليه السلام) (و لشکر اسلام همانگونه که خداوند خبر داده بود، با پيروزي و موفقيت) همراه با غنايم و اسيران (به مدينه) رسيدند.

کتاب گلستان سوره‌ها – ص 199
محمدحسين جعفري


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 2 شهریور 1395نظر دهید »

ضحي به روشنايي اوايل روز گفته مي شود. اين سوره مکي است. ضحي به معناي بلند شدن نور خورشيد است.
در آيات 1 تا 5 اين سوره خطاب به پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
سوگند به روشنايي روز، سوگند به شب چون آرام گيرد، (که) پروردگارت تو را وا نگذاشته، و دشمن نداشته است
و همانا آخرت براي تو بهتر از دنيا است، و به زودي پروردگارت به تو عطايي خواهد بخشيد که خرسند مي گردي.
در شأن نزول اين سوره گفته اند: مدتي به پيغمبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وحي نازل نشده بود. مشرکين، مرتب به آن به آن حضرت طعنه مي زدند که: خداي محمد او را رها کرده و بر او غضب نموده است.
طعنه ها و زخم زبان هاي پي در پي مشرکين موجب دل آزردگي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) گرديد. از اين روي، آن حضرت به کوه حرا رفت و با خداوند با نجوا و راز و نياز پرداخت و از جهل مردم و کينه توزي دشمنان، به پرودگار خويش شکوه کرد. خداوند متعال جبرئيل را نازل و اين سوره را بر آن حضرت ابلاغ فرمود.
خداوند در اين سوره، پس از ذکر قسم هايي به رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خطاب مي کند که: پروردگارت تو را وانگذاشته و هرگز بر تو بغض نکرده است؛ و قطعاً آخرت براي تو بهتر از دنيا خواهد بود و در آخرت پروردگارت به تو آنقدر عطا مي کند تا خرسند گردي.
در روايتي از حضرت علي (عليه السلام) به نقل رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد اين عطاي الهي آمده است که آن حضرت فرمودند: آنقدر از امتم شفاعت مي کنم که خداي تعالي خطاب مي کند: اي محمد، آيا راضي شدي؟ عرض مي کنم: بلي پروردگارا راضي شدم.
در ادامه، برخي از نعمت هايي که خداوند به پيامبر گرامي خويش ارزاني داشته است يادآور مي شود و در مقام دلجويي از آن حضرت مي فرمايد: مگر نه تو را يتيم يافت، پس پناه داد؟ و تو را سرگشته يافت، پس هدايت کرد؟ و تو را تنگدست يافت، آنگاه بي نياز کرد؟
پس (تو نيز به پاس اين نعمت ها) يتيم را ميازار، و گدا را از خود مران، و نعمت پروردگارت را بازگويي.

کتاب گلستان سوره‌ها – ص 182
محمدحسين جعفري


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 23 مرداد 1395نظر دهید »

⁉️ اسماعیل‌طلا کیست؟
⁉️ چرا سقاخانه حرم به نام او مشهور است؟

???? سقاخانه معمولاً ظروف سنگی بزرگی بود که آب آشامیدنی را در آن‌ها می‌ریختند و پیاله‌هایی را با زنجیر به آن‌ها می‌بستند.

???? از میان سقاخانه‌هایی که وجود دارد، سقاخانه «اسماعیل طلا»ی صحن کهنه حرم رضوی یکی از معروف‌ترین و قدیمی‌ترین آن‌هاست.

⛏ سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار گذاشت و یکی از فرماندهان فتحعلی‌شاه، بهای روکش طلای آن را مهیا کرد.

✅ نادرشاه و سنگ اول بنای سقاخانه حضرت

???? ماجرای سقاخانه حرم مطهر از آنجا آغاز می‌شود که بین سال‌های ۱۱۴۴ تا ۱۱۴۵ه.ق به دستور نادرشاه افشار، سنگابی یکپارچه از سنگ مرمر در صحن عتیق نصب شد. این سنگاب را که از جنگ هرات به غنیمت گرفته شده بود، در کنار جوی آبی که از چشمه گیلاس (گلسب) تا صحن حرم کشیده شده بود، نصب کردند تا مردم برای رفع تشنگی از آب درون آن که سه کُر گنجایش داشت، استفاده کنند.

✅✅ اسماعیل طلا کیست؟

✨ این سقاخانه سال‌ها بعد، به دست یکی از سرداران فتحعلی شاه با روکشی از طلا تزئین شد.

???? ماجرا از این قرار بود که در زمان این شاه قاجار از طرف يكی از دولت‌های خارجی بسته‌ای به عنوان هديه به دربار رسيد و شاه قصد گشودن آن را كرد.

☝️???? «اسماعيل‌خان» كه جزء ملتزمين بود استدعا كرد اين كار در محوطه كاخ به وسيله خدمتگزاران انجام شود، چرا که احتمال سوء قصد را نمی توان از نظر دور داشت.

???? اتفاقا هنگام باز كردن، بسته منفجر شد و خساراتی به بار آورد.

???? فتحعلی شاه با اطلاع از اين امر، دستور داد برای اين دورانديشی، هم وزن سردار اسماعيل‌خان سكه‌های طلا به او مرحمت شود. چنين كردند و اسماعيل خان معروف به «زر ريز خان» شد.

???? او این طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب کرد تا گنبد و پایه‌های سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود. از آن زمان این سقاخانه را به «سقاخانه اسماعیل طلا» می‌شناسند.

????


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 22 مرداد 1395نظر دهید »

مرحوم حضرت آيت الله العظمي بهجت مي فرمود:
بعضي از حيوانات مانند زنبور عسل و حيوانات شيرده به مردم منفعت مي رساند، انسان نيز ممکن است براي دين و مردم نافع باشد. اگر ما نيز به اندازه ي توان خود در هدايت مردم تلاش و کوشش کنيم، آيا امکان دارد که مورد عنايت عين الله الناظرة و امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نباشيم؟!
اگر در راه آن حضرت باشيم، چنان چه به ما بد و ناسزا هم بگويند و يا سخريه نمايند، نبايد ناراحت شويم، بلکه هم چنان بايد در آن راه حق و حقيقت ثابت قدم و استوار بوده و در ناملايمات صبر و استقامت داشته باشيم.

کتاب در محضر حضرت آيت ا…. العظمي بهجت – ص 103
محمد حسين رخشاد


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 20 مرداد 1395نظر دهید »

.مرحو ميرزا اسماعيل دولابي مي فرمود:
انسان بايد خودکار باشد. اگر نمازي مي‌خواند ذکري مي گويد همينطور بي حساب بگويد. نه اينکه مرتّباً حساب کند که مثلا اگر اينطور بگويد ثواب دارد، آن طور بگويد ثواب بيشتري دارد. خدا هم بي‌حساب رفتار مي کند. ابتدا با حساب کارکرد ديد که بي‌حساب بهتر است. مرتب کار خوب انجام مي‌داد او هم تلافي کرد. آخرش گفت من چرا حواسم به کارهاي خوب اوست! همين که کار خوب مي کنم خودش پاداش است. چه کار دارم به کار خوب او. بدون حساب کار کرد. اول با حساب کار کرد، حاسِبُوا أنفُسَکُم قَبلَ أن تُحاسِبُوا (وسائل الشيعه جلد 16 صفحه 99) يعني دقيق باشيد، مالتان حساب دارد. بدنتان حساب دارد. راه رفتن، زن‌داري، بچه‌داري، در هر چيزي حدودي گذاشته‌اند. اين بنده‌ي خدا هم با حساب کار کرد بعد ديد که خدا بدون حساب به او چشم داده، گوش داده، نعمت‌هاي بسياري داده است بدون اينکه کوچکترين نفعي داشته باشد. چطور من چشم طمع بدوزم به پاداش اعمالم؟ کم کم او هم بدون حساب کار کرد.
خوب است که انسان با رفيقش حساب و کتاب نداشته باشد. اگر با او بي‌حساب باشيد خيلي خوب است. مالتان را بدهيد، وقتتان را بدهيد، اصلاً هم انتظار نداشته باشيد او جبران کند. اين خيلي خوب است. آن وقت او مي‌داند با آن بنده چه کند. فرمود هر کس با خدا بي‌حساب باشد، روزه بگيرد نماز بخواند، اما نقشه نکشد و بدون حساب فقط براي خدا کار کند خدا هم بدون حساب با او معامله مي کند. همانطور که بنده با او بي‌حساب کار کرد، او هم بي‌حساب عطا مي‌کند. رفيق خوب، پدر خوب مادر خوب، برادر خوب، زن و زندگي خوب. پيامبر(ص) فرمود: هر کس براي خدا بي‌حساب کار کند، خدا هم بي‌حساب به او جزا خواهد داد و روز قيامت او را بي‌حساب به بهشت مي‌برد و اعمال او را روي ترازو نمي‌برد.
پس حساب باز کنيد که اينها را ببينيد، حساب باز کن که ببيني چه مي‌دهي و چه مي‌گيري. از امروز هم حساب باز کن هم حساب را ببيند. يعني بي حساب کار کن. خا اول مدرک نگرفت و ما را خلق کرد. ابتدا خلق کرد، بعد پرسيد آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتيم بله.
کسي که خود را بشناسد خدا را شناخته است. کسي که خود را پيدا کند خالقش را پيدا کرده است. انبياء خبر دارند که روح انسان چطور است. پس شما با حساب کار کنيد. وقتي که آشنا شديد ديگر بي‌حساب کار خواهيد کرد. گاهي با دوستانتان به مشهد مي‌رويد همه‌ خريدها را يک نفر انجام مي‌دهد، اما دوست ندارد حساب و کتاب کند. رابطه خدا و بندگان نيز اينگونه است. خدا ما را مفتي به دنيا آورده است. نان مي‌دهد، آب مي‌دهد، شکوه هم مي‌کنيم، چرا دير مي‌دهد يا کم مي‌دهد. انبياء را هم فرستاده تا ما را هدايت کنند. هم ما را خلق کرد، هم هادي طريق فرستاد. نعمت‌هاي خدا را بشماريد تا آب شويد برويد داخل زمين.

کتاب طوباي محبّت جلد دوم – ص 109
مجالس حاج محمّد اسماعيل دولابي


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 20 مرداد 1395نظر دهید »

! مرحوم ميرزا اسماعيل دولابی می فرمود:گاهی اوقات با خدا خلوت کنيد، نگوييد که ما قابل نيستيم. هرچه ناقابل‌تر باشيم خداوند بيشتر اهميت مي‌دهد. خدا کسي نيست که فقط خوب‌ها را انتخاب کند. خوبان ائمه(ع) هستند که دائماً با خدا هستند. خدا مي‌گويد برويم به آنهايي که از من دورند، سربزنيم. به شما گفته‌اند اگر يک جواني خطاکار است، نماز نمي‌خواند، اگر نمي‌ترسي که تو هم مثل او شوي برو و با او انس بگير. با او همنشين باش، چاي، غذا، خوراک به او بده، با او رفيق باش. اوهم يک روز رنگ تو را خواهد گرفت، چون رنگ ايمان ثابت است. رنگ غير ايمان است که اگر آفتاب بخورد، مي‌پرد. رنگ‌هاي دنيا ثابت نيست.
چه‌کسي است که بتواند مثل خدا رنگ کند. نمي‌بيني خدا چشم و ابرو درست کرده است و همه عاشق چشم و ابرو هستند، در حالي که چيزي که الآن در دست و بال ريخته است چشم و ابروست. هم زن‌ها آن را عيان کرده‌اند هم مردها. تازه آنچه ديد دارد چيزي است زيرا اين چشم و آن را هم خدا به انسان داده است. پنج حس در صورت است: سامعه، باصره، ذائقه، لامسه و بويايي. هر چيزي را که آن بالا پسنديده‌اند، اين پنج حس هست. اگر درست کار کنند با دو حسّ ديگر که در جاهاي ديگر بدن هستند و حسّ تنظيم کننده آنها، مي‌شوند هشت حسّ که درهاي بهشت را تشکيل مي‌دهند. اين هشت در بر روي همه بازند.
اگر اين درها خوب و درست کار کنند، زيبايي‌ها را مي‌بينند و به وجود آنها اعتراف مي‌کنيد. حواس، نرم‌ها را مي‌گويد نرم است، خوشمزه را مي‌گويد خوشمزه است، اشتباه نمي‌کند. ذائقه خراب نيست شامّه خراب نيست لامسه صدمه نخورده است يعني در دنيا قلبتان عوضي نمي‌گيرد. البته اگر اين حواس خوب کار نکردند همه آنها مي‌شوند درهاي جهنّم و صاحبش بهشت نمي‌رود. همين‌طور عقب حواس مي‌دود، شکمش غذا مي‌خواهد، نفس شهوات مي‌خواهد. اما وقتي همان حواس گفتند اسلام را قبول کن ايمان بياور نماز بخوان مي‌فهمي که چيزهاي خوب در اين درهاست.
آيا ديده‌اي که مادرت چقدر خوب است، خواهرت چقدر خوب است؟ عمّه‌ات که بوي پدر مي‌دهد. وقتي زيارت کربلا را مي‌خوانيد زماني که نام از حضرت زينب(ع) و عمّه را مي‌برند شما از مجراي خودتان آنها را درک مي‌کنيد. حضرت ابوالفضل(ع) روي زمين افتاده باشد و امام حسين(ع) بالاي سر او بيايد، کسي که سقّاي بچه‌هايش بوده است. اين ذائقه‌هاست که ظهور کرده است، آن وقت درک مي‌کني که حواسّ پنجگانه به‌همراه شهوت و غضب، اگر با تربيت خوبان خدا و به‌نشانه‌هاي اولياي خدا تربيت نشوند و با آنها کار کني و صبر کني، همه خوب حکم مي‌کنند. آخر آنها را هم خدا آفريده است. ذائقه‌ات قشنگ حکم مي‌کند و غذاي حلال را مي‌شناسي. معاويه به کسي حلوا داد او هم يک لقمه داد به دخترش. دختر تا آن را ديد، گفت “معاويه داده است تا محبّت علي(ع) را از دل ما بيرون کند". اين مال زمان اول اسلام بود که افراد هنوز بکر بودند.

کتاب طوباي محبّت ــ ص105
مجالس حاج محمّداسماعيل دولابي


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 16 مرداد 1395نظر دهید »

پنجاه روز بود نيروها مرخصي نرفته بودند. يازده گردان توي اردوگاه سد دز داشتيم که آموزش ديده بودند، تجديد آموزش هم شده بودند. اما از عمليات خبري نبود. نيروها مي گفتند:«بر مي گرديم عقب. هر وقت عمليات شد خبرمون کنين.» عصباني بودم. رفتم پيش آقا مهدي و گفتم «تمومش کنين. نيروها خسته ان. پنجاه روز مي شه مرخصي نرفتن، گرفتارن.» گفت شما نگران نباشين. من براشون صحبت مي کنم.» گفتم:«با صحبت چيزي درست نمي شه. شما فقط تصميم بگيرين.» توي ميدان صبحگاه جمعشان کرد. بيست دقيقه برايشان حرف زد. يک ماه ماندند.عمليات کردند. هنوز هم روحيه داشتند. بچه ها، بعد از سخنراني آن روز، توي اردوگاه، آن قدر روي دوش او را گردانده بودند که گرمازده شده بود.

مجموعه يادگاران روايت فتح، کتاب شهيد «مهدي زين الدين

فرمانده روز بود نيروها مرخصي نرفته بودند. يازده گردان توي اردوگاه سد دز داشتيم که آموزش ديده بودند، تجديد آموزش هم شده بودند. اما از عمليات خبري نبود. نيروها مي گفتند:«بر مي گرديم عقب. هر وقت عمليات شد خبرمون کنين.» عصباني بودم. رفتم پيش آقا مهدي و گفتم «تمومش کنين. نيروها خسته ان. پنجاه روز مي شه مرخصي نرفتن، گرفتارن.» گفت شما نگران نباشين. من براشون صحبت مي کنم.» گفتم:«با صحبت چيزي درست نمي شه. شما فقط تصميم بگيرين.» توي ميدان صبحگاه جمعشان کرد. بيست دقيقه برايشان حرف زد. يک ماه ماندند.عمليات کردند. هنوز هم روحيه داشتند. بچه ها، بعد از سخنراني آن روز، توي اردوگاه، آن قدر روي دوش او را گردانده بودند که گرمازده شده بود.

مجموعه يادگاران روايت فتح، کتاب شهيد «مهدي زين الدين»


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 16 مرداد 1395نظر دهید »

امام جعفر صادق عليه‌‏السلام فرمودند: نزديک‏ترين حالت بندگان به خدا و خشنودى او از آنها هنگامى است که حجّت خدا در ميان آنها نباشد و براى آنها ظاهر نشود و آنها محـل او را ندانند. ولى در عين حال معتقد باشند که حجّت خدا هست، و در اين زمان شب و روز در انتظار فرج باشند.

متن حديث:
عَنْ اَبى عَبْدِاللّه‏ِ عليه ‏السلام قالَ: اَقْرَبُ ما يَکُونُ الْعِبادُ اِلَى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ وَاَرْضى ما يَکُونُ عَنْهُمْ، اِذَا افْتَقَدُوا حُجَّةَ اللّه‏ِ، فَلَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ، وَلَمْ يَعْلَمُوا بِمَکانِهِ، وَهُمْ فى ذلِکَ يَعْلَمُونَ اَنَّهَ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اللّه‏ِ، فَعِنْدَها فَتَوَقَّعُوا الْفَرَجَ کُلَّ صَباحٍ وَ مَسآءٍ.

«بحارالانوار،جلد52،صفحه 145


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 10 مرداد 1395نظر دهید »

آزادگان دفاع مقدس/ يکي دو روزي بود که به دليل عفونت و غوطه ور شدن کرم روي زخم هاي بدنمون به اتفاق برخي از دوستان خصوصا شهيد توکلي از اصفهان، از زندان الرشيد به بيمارستان الرشيد بغداد انتقال يافته بوديم.
همان شب اول دوست عزيز ما توکلي که به هنگام اسارت عراقي ها چندين فشنگ کلاش را روي بدنش خالي کرده بودند؛ توي اتاق عمل به شهادت رسانده و او را براي ساعاتي کنارمان قرار دادند. از قرار پزشکان عراقي کليه ها و قلب او را برداشته بودند زيرا بغل کليه ها و قلب او شکاف عميقي وجود داشت.
به غير از شهيد توکلي که بي رحمانه به شهادت رسيده بود يکي از بچه هاي ديگر که طلبه هم بوده است را به همين صورت به شهادت رساندند.
فرداي آن روز همه بچه ها توي حال و هواي خاصي قرار گرفته بودند انگار کسي رمق حرف زدن با فرد ديگري را نداشته است اما اون روز را به هر طريقي که بود پشت سر گذاشتيم.
دو روزي بود که از شهادت دوستانمون مي گذشت؛ اون روز نگهبان هاي عراقي بدجوري خوشحال به نظر مي رسيدند يکي از بچه ها که توانسته بود از زبانشان حرف بکشد به ما گفت عراق در شلمچه تک کرده و ……
باورش برايمان توي اون لحظات، بسيار سخت بود خصوصا اطلاعات دقيقي از اين موضوع نداشتيم، با آوردن برخي از مجروحين عراقي به سالن روبروي ما که فضاي آن آزاد بود متوجه شديم که اين موضوع جدي مي باشد اما شک داشتيم شک از اين بابت که دقيقا نمي دانستيم آيا عراق در شلمچه عمليات کرده يا منطقه ديگر؟
تا آنکه بعد ازظهر آن روز از طريق برخي از خانواده هاي مجروحين عراقي که به ملاقات بچه هايشان آمده بودند، متوجه شديم اين خبر صحت دارد.
هيچ گاه يادم نمي رود آن پير زن عراقي را که وقتي فهميد ما اسراي ايراني هستيم به دليل شلوغ بودن محوطه از فرصت استفاده کرده و يواشکي چند تا آبميوه به داخل سالني که در آن بوديم انداخت اما سرباز عراقي وقتي متوجه اين موضوع گرديد، قنداق تفنگش را روي بدن اون پيرزن فرود آورد ……
شادي نگهبان هاي عراقي خصوصا بلند کردن راديويي که دائما مارش نظامي را به همراه ترانه هاي عربي پخش مي کرد، حسابي اعصابمان را به هم ريخته بود.
آن هم زماني که نمي دانستيم در ايران چه خبر است تا اين که صبح يکي از روزها چند نفر از بچه هاي مجروح تک شلمچه را به داخل سالني که از هر طرف با سيم خاردار محصور شده بود و ما در آن بوديم؛ آوردند در ميانشان يکي از بچه ها آشنا به نظر مي رسيد خوب دقت کردم ديدم آقا جواد اکبرزاده نياکي مي باشد. داد زدم جواد!! جواد! جواد که تازه متوجه صدام شده بود به طرفم آمد توي دستش يک شيشه، شبيه به شيشه خيارشور بود که بوسيله شلنگي که توي شکمش قرار داشت، لخته هاي خون توي آن ريخته مي شد.
بغلش کردم و براي دقايقي با هم گريه کرده بوديم از ديدنم خوشحال شده بود و گفت فلاني مگر تو شهيد نشده بودي … گفتم نه مگه نمي بيني؟
گفت بعد از تک فاو بچه هايي که توانسته بودند از اروند فرار کنند گفته بودند شما شهيد شده ايد ….. چقدر توي خرمشهر براي شما عزاداري کرده بوديم و….
گفتم بي خيال تو اينجا چه مي کني؟ چه اتفاقي افتاده؟ گفت: دشمن شلمچه را گرفت. گفتم از بچه ها چه خبر؟ گفت: عباس شيرزاد اسکي، قاسم اردشير؛ اصغر نبي پور و……. شهيد و سعيد مفتاح نياکي، غلامحسين برومند؛ حبيب مصلحي، مجيد زارع؛ حميد همايوني؛ وحيد تجن جاري؛ جواد سعادت نياکي؛ و بعضي ديگر از بچه هاي آمل هم اسير شده اند.
شنيدن اين خبر و مسائل مربوط به تک شلمچه توي اون لحظه به مانند پتکي بود که روي سرم فرود آمد.
خوب به ياد دارم آقا جواد داشت حرف مي زد که به يک باره بغضش ترکيد و براي بار ديگر لحظاتي اشک هايمان سرازير شد و …..
مي گفت از خواهرزاده ام مصطفي عزيزي و محمد جواد اصغري و … هيچ اطلاعي ندارم ( هر دو اين عزيزان در تک شلمچه به شهادت رسيدند و سال ها بعد جنازه مبارک آن ها توسط تيم تفحص پيدا گرديد) گفتم انشاالله که سالمند و توانستند از محاصره فرار نمايند ……
حدود ۲۸سال از آن دوران مي گذرد اما همچنان شنيدن خاطرات تلخ تک شلمچه در ۱۳۶۷/۳/۴از سوي دوستاني که در آن روز اسير شده بودند توي ذهنم به عنوان کسي که در تک فاو ۱۳۶۷/۱/۲۹اسير شده است باقي مانده.
خاطراتي که شباهت بسيار زيادي به هم دارد خصوصا مقاومت بچه هاي گردان يارسول(ص) از لشکر ۲۵کربلا در اين دو تکي که ارتش عراق شکل داده بود.
ياد و نام همه شهداي مظلوم تک شلمچه گرامي باد.

راوي: آزاده احمد دواتگر


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 10 مرداد 1395نظر دهید »

تبيان/ (مردى از امام درخواست اندرز کرد) امام علي عليه‌السلام فرمودند:

از کسانى مباش که بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى‌اندازد.
در دنيا چونان زاهدان سخن مى‌گويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است.
اگر نعمت ها به او برسد سير نمى‌شود، و در محروميت قناعت ندارد.
از آنچه به او رسيد شکرگزار نيست و از آنچه مانده، زياده‌طلب است.
ديگران را پرهيز مى‌دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبردارى امر مى‌کند اما خود فرمان نمى‌برد.
نيکوکاران را دوست دارد، اما رفتارشان را دوست ندارد. گناهکاران را دشمن دارد اما خود يکى از گناهکاران است.

و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى‌دارد ، اما در آنچه که مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد.
اگر بيمار شود پشيمان مى‌شود ، و اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مى‌خواند.
اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روى بر مى‌گرداند.
نفس به نيروى گُمان ناروا بر او چيرگى دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمى‌گردد.
براى ديگران که گناهى کمتر از او دارند نگران، و بيش از آنچه که عمل کرده اميدوار است.

اگر بى نياز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهى دست گردد، مأيوس و سْست شود.
چون کار کند در آن کوتاهى ورزد، و چون چيزى خواهد زياده روى نمايد.
چون در برابر شهوت قرار گيردگناه را برگزيده، توبه را به تأخير اندازد، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزيند.
عبرت آموزى را طرح مى‌کند اما خود عبرت نمى گيرد، در پند دادن مبالغه مى‌کند اما خود پند پذير نمى‌باشد.
سخن بسيار مى گويد، اما کردار خوب او اندک است!

براى دنياى زودگذر تلاش و رقابت دارد اما براى آخرت جاويدان آسان مى‌گذرد.
سود را زيان و زيان را سود مى‌پندارد.
از مرگ هراسناک است اما فرصت را از دست مى‌دهد.
گناه ديگران را بزرگ مى‌شمارد، اما گناهان بزرگ خود را کوچک مى‌پندارد.
طاعت خود را رياکارانه برخورد مى‌کند.
خوشگذرانى با سرمايه‌داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد.
به نفع خود بر زيان ديگران حکم مى کند اما هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حکم نخواهد کرد.

سيد رضي مي‌گويد: اگر در نهج‌البلاغه جز اين حکمت وجود نداشت، همين يک حکمت براى اندرز دادن کافى بود. اين سخن حکمتى رسا، و عامل بينايى انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است.
«نهج‌البلاغه،حکمت 150»


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 4 مرداد 1395نظر دهید »

مواظبت بر نماز اول وقت، نشانه چيست؟ پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
در ديندارى مرد همين بس ، که بر گزاردن نمازها بسيار مواظبت کند .

تنبيه الخواطر : 2 / 122 منتخب ميزان الحکمة : 328


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 3 مرداد 1395نظر دهید »

آزادگان دفاع مقدس/ اگرچه کتک ها را خورده بوديم ولي ترس مان نيز ريخته بود. خصوصاً اين که به برادري روحاني دست يافتيم که حسين مروتي نام داشت. با آمدن او به اردوگاه، حتي نماز جمعه نيز برگزار شد.
نماز جمعه اي ۴۰۰ نفره، کم کم نمازهاي اردوگاه را در يک آسايشگاه برگزار مي کرديم. شور و حالي وصف نشدني داشت اما متأسفانه خيلي طول نکشيد چون يکي از همين جاسوس ها نزد فرمانده ي اردوگاه رفته و او را پشت پنجره ي اتاق آورده و به او گفته بود: «اينها با همين نمازها، شاه را از ايران بيرون کردند.فردا تو را هم بدبخت و بيچاره مي کنند. جلوي نماز جماعت شان را بگيرد.»
هنوز سلام نماز را نداده بوديم که ده پانزده نفر عراقي چوب و چماق و شلاق به دست، به جان مان افتادند و تا جا داشت مشت و لگد بارمان کردند. اين پايان بدي براي نماز جماعت شد.
تقريباً اوايل سال ۱۳۶۰ بود که اين اتفاق افتاد.از آن روز به بعد نماز جماعت خواندن بر ليست ممنوعيت هاي اردوگاه اضافه شد. البته بچه ها تا يک نفر را مي ديدند که مشغول نماز است، دو يا سه نفري به او اقتدا مي کردند تا از فيض نماز جماعت بهره مند شوند.

راوي: آزاده فريدون بياتي


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 28 تیر 1395نظر دهید »

فارس/ آيت‌الله سيدرضا بهاءالديني فقيه معاصر و معلم اخلاق و عرفان عملي و از شاگردان حضرات آيات حائري، حجت، خوانساري و بروجردي بود، بيشترين اشتغال و شهرت ايشان، بحث‌ها و درس‌هاي اخلاقي عمومي يا خصوصي وي بود که تا روزهاي آخر حياتش ادامه داشت.
آيت‌الله بهاء‌الديني در نهم فروردين سال 1287 شمسي همزمان با روز عيد سعيد غديرخم ديده به جهان گشود، نسب نياکان اين عالم رباني به امام زين‌العابدين(ع) مي‌رسد، خادمي کريمه اهل بيت و توليت حرم فاطمه معصومه(س) در کارنامه اين خاندان ديده مي‌شود، سيدصفي‌الدين پدر آيت‌الله بهاءالديني افتخار خدمتگزاري آستان مقدس حضرت معصومه(س) را داشت، از نکات جالب توجه اينکه مادر ايشان از نوادگان ملاصدراي شيرازي بود.

*راز ترک بازي کودکانه
وي در شش سالگي دوره مکتب را به اتمام رساند، در سن هفت سالگي رويايي را ديد که در سراسر زندگيش تأثير شگرفتي داشت که اينگونه از اين ماجرا نقل مي‌کند: در کنار رفتن به مکتب با بچه‌ها الک‌دولک (چوب‌بازي) مي‌کرديم، در همان ايام و در هنگامي که هفت سال بيشتر نداشتم، شبي در خواب ديدم مشغول بازي هستم، سيد بزرگواري جلو آمد و به تمامي بچه‌ها پول و شکلات داد، همه خوشحال شدند، اما چيزي به من نداد و گفت: نه! به اين نمي‌دهم! چون بچه است و اهل بازي! از شدت ناراحتي از خواب پريدم، مدتي فکر کردم، ناگاه احساس کردم که قرار است خيري به بنده برسد، اما بازي در کوچه مانع آن است، از همان زمان تصميم گرفتم در کوچه بازي نکنم و چنين هم کردم، با تمام جديت مشغول درس شدم، چندي بعد حالتي در من ايجاد شد که حس مي‌کردم با پول سياه و چيزهايي از اين قبيل که بچه‌ها را شاد مي‌کند شاد نمي‌شدم و تحت تأثير آن‌ها قرار نمي‌گيرم!

*ماجراي ورود به حوزه علميه و يک استخاره
اما اينکه چگونه شد وي راه تحصيل علوم ديني را بر مي‌گزيند، خود حکايت ديگري دارد: شبي پدرم مرا صدا زد و از آنجا که اختيار و انتخاب زندگي را به مي‌سپرد، پرسش کرد که به چه کاري علاقه داري؟ چون در آن ايام بهترين حرفه، کار ظريف روي چوب بود و من علاقه‌اي دروني به کارهاي هنري داشتم اين شغل را بيان کردم، پدر نگاهي به من کرد و گفت: درس خواندن هم خوب است، حاضري براي درس خواندن استخاره کنم؟ قبول کردم، وضو گرفت، رو به قبله کرد و با چند صلوات و توجه به پروردگار، قرآن را باز کرد و با خوشحالي بسياري فرمود: خوب آمد، براي درس خواندن خوب آمد.
خوب آمدن استخاره، آرامش بر تمام وجودم افکند؛ از آن لحظه به اين راه مطمئن شدم و به دنبال آن شوق و علاقه‌اي بسيار وجودم را فرا گرفت به طوري که سر از پا نمي‌شناختم، در اين ميان تشويق‌هاي گذشته عالم بزرگوار مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم قمي نيز بسيار کار ساز بود.

*مادر مرجعي که يک سال تا نزديکي‌هاي فيضيه مي‌رفت
ميزان شوق و جديت در تحصيل علم آيت‌الله بهاءالديني به حدي بود که روايت آن از زبان ايشان گوياي اين مطلب است: يک سال تمام از مدرسه فيضيه بيرون نيامدم، مادرم در مدرسه مي‌آمد و از دور مرا نگاه مي‌کرد و باز مي‌گشت، اشتغالات ما به حدي بود که فرصت نمي‌کرديم به منزل سري بزنيم.
اين عالم بزرگ از هر زماني براي يادگيري و مطالعه نهايت بهره را مي‌برد و اين چنين بيان مي‌کرد: براي آمدن به مدرسه فيضيه، من هميشه از حدود منزل امام مي‌گذشتم؛ چون در راه مشغول مطالعه بودم و اگر از طريق کوچه‌ها مي‌رفتم، با اشخاصي برخورد مي‌کردم و ناچار به سلام و عليک مي‌شدم، لذا مطالعاتم مخدوش مي‌شد،معمولاً از پشت باغات اطراف شهر عبور مي‌کردم، تا کسي به من برنخورد و بتوانم به مطالعه خود بپردازم. در آن زمان، دروس سطح، مانند رسائل را تدريس مي‌کردم. براي تدريس هم هميشه دو سه تا مطالعه جلو بودم، تا اگر يک شب مثلاً مانعي پيش آمد و نتوانستم مطالعه کنم، درس صبح ما تعطيل نشود و بتوانم از مطالعه ذخيره استفاده و تدريس کنم.

*راه بهره‌برداري از معارف الهي به روايت عارف بالله
اکثر اوقات شب و روزِ ايشان به تفکر مي‌‌گذشت، حتي سحر‌ها به تفکر مي‌پرداخت و مي‌گفت: من روي يک جمله صحيفه سجاديه چندين سال فکر کردم و همين فکر کردن، دريچه‌هايي را روي انسان باز مي‌کند؛ ولي طول مي‌کشد.
ايشان در جواب اين سؤال که چه کنيم تا بتوانيم از معارف الهي بهره‌برداري کنيم، ابراز مي‌داشت: بايد بنده خدا باشي، بنده هوا و هوس نباشي. حضرت به مالک مي‌فرمايد: «فَاَملِک هَواکَ» تو مالک هوا باش، نه هوا مالک تو. ما هوا مالکمان هست؛ هر کجا که هوا باشد، ما را مي‌کشاند؛ در حالي که بايد هوا در اختيار شما باشد.
با توجه به اينکه در حوزه علميه قم به معلم اخلاق و عرفان مشهور بود و حتي پاره‌اي کرامات به او نسبت داده شده است، در اسفند سال 1375 سميناري با عنوان «حوزه و تهذيب اخلاق» براي تجليل از ايشان در قم برگزار شد، با اين وجود بخشي از درس‌هاي اخلاقي و برخي مصاحبه‌هاي او، در دو کتاب «سلوک معنوي» و «نردبان آسمان: مجموعه‌اي از درس‌هاي اخلاق فقيه وارسته و عارف فرزانه، حضرت آية‌الله بهاءالديني» به چاپ رسيده است.
سرانجام آيت الله بهاءالديني در 28 تير ماه 1376 دعوت حق را لبيک گفت و در جوار حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 28 تیر 1395نظر دهید »

/ يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيوتَ النَّبِي إِلَّا أَنْ يؤْذَنَ لَکمْ…وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْکحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً[1]
هرگاه از همسران پيامبر چيزي از وسايل زندگي(به عنوان عاريت) خواستيد از پشت پرده بخواهيد؛ اين رفتار براي دل هاي شما و دل هاي آنان به پاکي و پاکدامني است و شما حقّ نداريد که رسول خدا را آزار دهيد و با همسران او پس از رحلتش ازدواج کنيد که اين کار نزد خداوند(گناهي) بزرگ است.

نکته ها
اجازه گرفتن براي ورود به خانه ديگران، مخصوص خانه پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله نيست، همان گونه که در سوره نور مي خوانيم: «لا تَدْخُلُوا بُيوتاً غَيرَ بُيوتِکمْ حَتَّي تَسْتَأْنِسُوا»[2]در اين آيه قسمت هايي از آداب مهماني مطرح شده، و در آيات ديگر بخش هاي ديگري از آن آمده است:
*هنگام ورود، سلام کنيد. «فَسَلِّمُوا»[3]
*اگر جواب ردّ دادند ناراحت نشويد و برگرديد. «إِنْ قِيلَ لَکمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا»[4]
*نوع پذيرايي به خصوص اگر دعوت کرده ايد، خوب باشد. و «جاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ»[5]
*سفره را نزد مهمان ببريد، نه آنکه مهمان را به محل پذيرايي ببريد. «فَقَرَّبَهُ إِلَيهِمْ»[6]در روايات نيز ده ها نکته و دستور پيرامون آن وارد شده است.«إِناهُ» به معناي پخته شدن غذاست و «غَيرَ ناظِرِينَ إِناهُ» يعني مهمان زودتر از وقت پذيرايي نيايد تا منتظر پخته شدن غذا بماند. خانه پيامبر، اتاق هاي متعدّد داشته و هريک از همسران در اتاقي زندگي مي کردند.«بُيوتَ النَّبِي»خطاب هايي که در اين آيه درباره زنان پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله آمده است، در حقيقت مربوط به همه زنان مسلمان است، به دليل «أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِنَّ» که خداوند درباره هر زن و مردي پاکدلي را مي خواهد. چون خطر سوء استفاده از همسران پيامبر، مهم تر از حقّ شخصي آنهاست، بايد بعد از پيامبر حقّ ازدواج با ديگران از آنان سلب شود. «وَ لا أَنْ تَنْکحُوا أَزْواجَهُ»

پيام ها
1-ايمان، مستلزم رعايت ادب و آداب اجتماعي است. يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا…
2-حقّ آرامش در مسکن براي همگان محترم است، خصوصاً براي پيامبر «لا تَدْخُلُوا بُيوتَ النَّبِي»
3-بهتر آن است که مهماني در منزل باشد.(نه در مهمان سرا و هتل) بُيوتَ النَّبِي….
4-صاحب خانه حقّ دارد به کسي اذن ورود ندهد. «إِلَّا أَنْ يؤْذَنَ لَکمْ»
5-پذيرايي از مهمان، از سيره پيامبر اکرم است. إِلي طَعامٍ…دُعِيتُمْ
6-اصل مهماني مهم است، نه نوع غذا. إِلي طَعامٍ…دُعِيتُمْ
7-دين جامع آن است که هم براي مسايل جزيي همچون پذيرايي از مهمان و هم بزرگ ترين مسايل حکومتي برنامه داشته باشد. يؤْذَنَ لَکمْ - غَيرَ ناظِرِينَ - فَانْتَشِرُوا…
8-بي دعوت به مهماني نرويد. «إِذا دُعِيتُمْ»
9-در اسلام، مردم عادّي مي توانند به خانه اول شخصيت ديني رفت و آمد کرده و حتّي مهمان شوند. بُيوتَ النَّبِي…دُعِيتُمْ
11-از آداب مهماني آن است که بعد از خوردن غذا خانه را ترک کنيد. «فَانْتَشِرُوا» و منزل ميزبان را محلّ گفت و شنود قرار ندهيد. «وَ لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ»
12-اذيت کردن ميزبان ممنوع است. «يؤْذِي النَّبِي»(گرچه با بردن فرزندان و يا همراهان باشد. تحقير غذا وناچيز شمردن آن نيز مصداق اذيت ميزبان است.)
13-پيامبر، از اتلاف وقت در گفتگوهاي بي مورد رنج مي برد. «لا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذلِکمْ کانَ يؤْذِي النَّبِي»
14-رنجاندن لازم نيست ظاهري و جسمي باشد، فشار اخلاقي و روحي نيز آزار دادن است. «ذلِکمْ کانَ يؤْذِي»
15-صاحبخانه را در بن بست و رودربايستي قرار ندهيد. «فَيسْتَحْيي مِنْکمْ»
16-سکوتي که بر اساس حيا و رودربايستي باشد، علامت رضايت نيست.«فَيسْتَحْيي مِنْکمْ»
17-پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله شخص با حيايي بود. «فَيسْتَحْيي مِنْکمْ»
18-اگر به دليلي شخصي از روي حيا سکوت کرد، ديگران سکوت را بشکنند و حقّ را بيان کنند و بار خجالت را از دوش او بردارند. «وَ اللَّهُ لا يسْتَحْيي مِنَ الْحَقِّ»
19-ارتباط با ديگران و داد و ستد زنان، با حفظ حجاب مانعي ندارد. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
20-زنان پيامبر محصور نبوده و با بيرون از منزل در ارتباط بودند.[7] «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ»
21-در استدلال بر لزوم حجاب زن، دليلي بياوريد که مورد اتّفاق همه باشد.«ذلِکمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ»
22-در نحوه ارتباط زنان و مردان، بايد محور کارها تقوا و پاکدلي باشد. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
23-نگاه نامحرمان به يکديگر، در دل آنان تأثير گذار است. «فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
24-حجاب به نفع زن و مرد هر دو است. «أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»
25-رابطه با نامحرم بدون حفظ حجاب، سبب رنجاندن رسول اکرم صلي الله عليه و آله است.«وَ ما کانَ لَکمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ»
26-آزار پيامبر از گناهان کبيره است. «کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيماً»[8]

پي نوشت ها
[1] احزاب/ 53
[2] نور/ 27.
[3] نور/ 61.
[4] نور/ 28.
[5] هود/ 69.
[6] ذاريات/ 27.
[7] شايد امروزه کسانى باشند که اگر يک ليوان آب از همسرشان بخواهى ناراحت مى‏شوند که‏چرا با خانم من سخن گفتيد، ولى قرآن مى‏فرمايد: با حفظ حجاب از زنان پيامبر نيز مى‏توان چيزى درخواست نمود.
[8] محسن قرائتى، تفسير نور، 10جلد، مرکز فرهنگى درسهايى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.


موضوعات: بدون موضوع
   چهارشنبه 23 تیر 1395نظر دهید »

/شب ولادت فرخنده حضرت اباعبدالله عليه السلام، مصادف بود با دومين سالگرد ازدواج شهيد مدافع حرم مرتضي زارع. همسر شهيد زارع به همين مناسبت دست به قلم برده و ا ز عروسي شان گفته است که متبرک به نام و ياد حسين عليه السلام است.

من و همسرم قصد داشتيم تا آغاز زندگيمان را در شب ميلاد بهترين سرور کائنات حضرت سيدالشهداء عليه السلام آغاز کنيم.
دعوتنامه را خودمان نوشتيم. آقا مرتضي با اشتياق تمام اصرار داشت تاريخ عروسيمان شب ميلاد امام حسين (ع) باشد و روز پاسدار اشتياقش را دوچندان مي کرد.
کارت هاي عروسي را که توزيع مي کرديم، جاي برخي ميهمانان را خالي ديديم، شروع به نوشتن دعوتنامه کرديم براي امام علي عليه السلام، امام حسين (ع)، حضرت ابوالفضل (ع)، امام جواد، امام موسي کاظم، امام هادي و امام حسن عسگري عليهم السلام و دعوتنامه ها را به عموي آقا مرتضي که راهي کربلا بودند داديم تا در حرم اين بزرگواران بيندازند و براي حضرت مهدي (عج) هم نامه اي مخصوص نوشتيم.
از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کرديم که در عروسي ما شرکت کنند و براي اين که دعوت ما را قبول کنند دعاي توسل خوانديم.
چند شب قبل عروسي خواب ديدم که من با لباس عروس و آقا مرتضي با لباس دامادي در حرم امام حسين (ع) هستيم و برايمان جشن گرفته اند، يک دفعه به ما گفتند که شما هميشه همسايه ما بوديد و يک عمر همسايه ما خواهيد ماند.
خواب عجيبي بود براي آقا مرتضي که تعريف کردم بسيار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من مي دانم که شما شهيد مي شويد، من به او گفتم اما به نظرم شما شهيد مي شوي چون مدت کوتاهي در خوابم بوديد.
عروسيمان رنگ و بوي خاصي داشت، مسئول تالار به آقا مرتضي گفت: عروسي مذهبي در اين تالار زياد برگزار شده اما عروسي شما خيلي متفاوت بود.

برگه هايي را که در آن احاديث و جملات بزرگان نوشته بوديم، بين مهمان ها توزيع کرديم و جالب آن که عده اي به ما گفتند آن جملات، راه زندگيمان را عوض کرد! براي ما خيلي جالب بود که تاثير يک کلام معصوم در مکاني به نام تالار عروسي، شايد تاثيرگذارتر باشد تا روي منبر…
????
عروسي مان متفاوت بود و شايد به خاطر حضور دو شهيد بزرگوار شهيدسجادمرادي وشهيدمرتضي زارع
در اين جشن بود…
آقا مرتضي هميشه مي گفت: ازدواجم را مديون حضرت زهرا (س) هستم و براي هميشه مديون حضرت هستم.
????شايد خنده دار باشد اما احتمالا ما اولين عروس و دامادي بوديم که قبل از آن که مهمانان به تالار بيايند ما آن جا حضور داشتيم، دلمان نمي خواست مهمانان را معطل کنيم. با گل زدن به ماشين عروس، مخالف بوديم و آن را خرج اضافه مي دانستيم البته يکي از همسايه ها به اصرار دوستان چند شاخه گل به ماشين عروسمان زد.
در راه آرايشگاه به تالار، زندگيمان را با شنيدن کلام وحي آغاز کرديم. يادم مي آيد چون نزديک اذان مغرب بود، آقا مرتضي آن قدر با سرعت رانندگي مي کرد که فيلمبردار به او تذکر داد. در ماشين به من مي گفت: نماز اول وقت مهم تر است تا فيلمبرداري! و وقتي وارد تالار شديم آقا مرتضي به مهمانان گفت: براي تعجيل در فرج حضرت صلوات بفرستيد.

????آن شب باران شديد مي باريد عده اي گفتند ته ديگ خوردن هاي زيادي کار دستتان داد اما من مطمئن بودم که خداوند با بارش باران رحمتش به من يادآوري مي کرد که همسرت سرسبد نعمت هايي است که من از روي رحمت به تو عطا کرده ام؛ چرا که صداي رحمت خدا مانند صداي پاي پروانه روي گل ها بي صداست…
⭐️حدود دويست غذاي اضافه، تاوان عروسي مذهبي گرفتنمان بود⭐️
عده اي نيامدند و اظهار کردند چگونگي عروسي شما قابل پيش بيني است! صبح فرداي عروسي آقا مرتضي غذاهاي باقيمانده را بسته بندي کرد و به خيريه داد، همان شد خير و برکت در زندگيمان…

خطاب به همسرم
همسر عزيزم، دومين سالگرد عروسيمان مبارک باشد. خوشا به حالت! من با تمام ظلماتم روي زمين ماندم و تو در بهشت، در جوار امام حسين (ع) با تمام برکاتش…
پر بيراه نيست که لحظه جان دادن، نام مبارکش را بر زبان جاري کردي… براي همسفر جا مانده ات دعا کن…
من شنيدم سر عشاق به زانوي شماست
و از آن روز سرم ميل بريدن دارد

با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
www.akharinkhabar.com/Pages/News.aspx?id=2800068


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 تیر 1395نظر دهید »

ایسنا.دانشمندان ارتباط بين ناباروري ناشناخته در زنان و يک ويروس کمتر شناخته شده را پيدا کردند که گفته مي‌شود از طريق بزاق انتقال مي‌يابد.
اين يافته‌ها مي‌تواند اميد تازه‌اي براي زوج‌ها و زناني باشد که با مشکل ناباروري دست و پنجه نرم مي‌کنند و علت آن را نيز نمي‌دانند. همچنين مي‌تواند به درمان‌هاي جديدي منجر شود که اين ويروس را هدف قرار مي‌دهند.
محققان از دانشگاه فرارا ايتاليا، رحم 66 شرکت کننده زن را مورد بررسي قرار دادند که از ميان آنها، 36 زن تجربه باروري نرمال را داشته و 30 زن دچار مشکل ناباروري اوليه غير قابل توضيح بودند.
آنها کشف کردند که 43 درصد از اين زنان توسط ويروس کمتر شناخته شده خانواده “هرپس” به نام HHV-6A که از راه بوسيدن منتقل مي‌شود، آلوده شده اند. اين ويروس خاص در شرکت کنندگان ديگري که بارداري نرمال را تجربه کرده بودند وجود نداشت.

از ميان زنان سنين 15 تا 44 سال، در حدود شش درصد دچار مشکلات ناباروري هستند. از اين زنان، حدود 25 درصد داراي مشکل ناباروري نامشخص هستند .اين امر بسياري از زنان را به سمت درمان‌هاي باروري سوق مي‌دهد که اغلب نه تنها هزينه‌بر بوده بلکه آسيب زا نيز هستند .يکي از اين درمان‌ها IVF است و بسياري از زناني که از اين روش اسفاده مي‌کنند از نتيجه آن مطمئن نيستند.

در اين پژوهش جديد، محققان يادآور شدند که سطح سيتوکين زناني که به HHV-6A آلوده شده بودند غيرطبيعي بود .سيتوکين يک گروه بزرگ از پروتئين است که وظيفه انتقال پيام بين سلول‌ها را برعهده داشته و نقش حياتي در حمايت از تخمکهاي بارور دارد. سيتوکين همچنين نقش مهمي در رشد جنين را بازي مي‌کند.
زناني که به HHV-6A آلوده هستند همچنين سطوح بالاتري از استراديول را دارند. استراديول هورموني است که ميزان آن بستگي به چرخه قاعدگي زنان دارد و عفونت HHV-6A را تشديد مي‌کند .اين ويروس در غدد بزاقي تکثير مي‌شود، با اين حال معمولا در بزاق يا خون قابل تشخيص نيست .بنابراين، مکان آن يا ميزان واقعي آن هنوز ناشناخته است.
محققان مي‌گويند که تحقيقات بيشتري براي اعلام يافته‌هاي اوليه مورد نياز است .مطالعات بيشتر نيز براي يافتن درمان ضد ويروسي که به زنان آلوده شده کمک مي‌کند مورد نياز است.
تا به امروز، جوامع علمي و پزشکي اطلاعات کمي درباره HHV-6A دارند. اين ويروس اولين بار در سال 1986 کشف شد و يکي از هشت ويروس هرپس در جهان بوده که انسان ها را آلوده مي‌کند.
اين پژوهش در مجله PLoS ONE به چاپ رسيده است.


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 20 تیر 1395نظر دهید »

وم حاج حسین شاکری سالها ملازم علامه امینی صاحب اثر گرانسگ الغدیر بوده و حاصل این مصاحبت تاثیر شگرف علامه امینی بر ایشان است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، او که تاجری خوشنام و پاک طینت بود در سایه مصاحبت با عالمانی چون علامه امینی و آیت‌الله حکیم، در زمره مولفین کتاب های ارزشمندی قرار گرفت، یکی از این آثار، کتاب «ربع قرن با علامه امینی» می‌باشد؛ حاج حسین شاکری اهل تبریز است که موقوفات فراوان و تالیف بیش از 90 جلد کتاب تاریخی و اعتقادی را در کارنامه علمی و اجتماعی خود دارد، وی چهار سال پیش در قم دار فانی را وداع گفت و جهت خاکسپاری در عتبات عالیات به عراق انتقال یافت.

آقای عارف شاکری، فرزند مرحوم حاج حسین شاکری که هم‌اکنون تولیت کتابخانه امیرالمومنین (ع) نجف را بر عهده دارد، به مناسبت سالروز رحلت علامه امینی، بخشی از خاطرات پدر خود از علامه امینی و نیز نحوه تألیف الغدیر را در گفت‌‌وگو با خبرگزاری حوزه بیان کرده است.

* مرحوم حاج حسین شاکری مدت‌ها با علامه امینی‌(ره) مانوس بودند این آشنایی چگونه صورت گرفت.

پدرم محل توجه و عنایت سه تن از علمای بزرگ نجف یعنی علامه امینی و شیخ محمد رضا مظفر و آیت‌الله حکیم بود و تحت نظر این سه استاد بزرگ تربیت شد، وی مقدمات علوم حوزوی را در نجف خواند و سپس در دانشگاه بغداد به تحصیل حقوق مشغول شد، اما به دلیل حوادث سیاسی عراق مجبور به ترک تحصیل شد.

دو برادر بزرگ وی هم کارخانه تولید کفش تاسیس کردند که این شرکت، دومین شرکت کفش در عراق شد، ایشان در کنار تجارت و داد ستد در بازار، کارهای خیر فراوانی انجام داد و مانند پدر مرحوم شان مورد وثوق علماء و مراجع وقت نجف بود.

* به نظر شما کار بزرگ علامه امینی چه بود؟

علامه امینی در حالی به عراق آمد که غریب بود و عربی خوب حرف نمی‌زند، ایشان دو کار بسیار بزرگ انجام داد، اول) کتابخانه عظیمی تاسیس کرد و نسخه های خطی ارزشمندی را در آن جمع آوری کرد که؛ قریب به 5 هزار مخطوط از قرن دوم و سوم هجری در این کتابخانه موجود می‌باشد

دوم) کتاب الغدیر را نوشت و بر اساس مصادر و مسانید اهل سنت ثابت کرد که غدیر یک حقیقت بوده است.

در وصیت نامه علامه امینی آمده است، نباید هیچ کتابی از کتابخانه خارج شود بر این اساس پدرم تولیت کتابخانه علامه را به عهده داشتند و بعد از ایشان بنده متولی کتابخانه هستم.

* از خاطراتی که پدر از علامه امینی برای شما نقل می‌کردند بگویید؟

وقتی علامه امینی تالیف الغدیر را شروع کرد جهت تهیه مصادر کتاب به مسافرت رفت، در دمشق کتابخانه‌ای به نام کتابخانه «ظاهریه» بود، علامه امینی شنیده بود در آنجا منابع ارزشمندی از اهل سنت وجود دارد. پدرم می‌گوید: به کتابخانه ظاهریه رفتم، دیدم علامه امینی بسیار خسته است، وقتی مرا دید گریه کرد و گفت؛ من از خدا می‌خواستم کسی را برای کمک بفرستد که شما آمدید.

ایشان در مدت 10 روز بیش از 1500 صفحه را با خط خود نوشت، استنساخ در آن زمان مانند الان نبود، کار بسیار مشکلی بود و دیگران برای این امور از کتاب‌ها فیلم می‌گرفتند، علامه بسیار خسته شده بود، پدرم به علامه گفته بود: من همه مخارج فیلم های این مخطوطات را تامین می‌کنم، لذا تصمیم می‌گیرد، دستگاهی برای تهیه فیلم از کتاب‌ها خریداری کند، اما اداره اوقاف عراق به خاطر شیعه بودن به پدرم اجازه این کار را نداد.


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 12 تیر 1395نظر دهید »

وعده دیدار ما همگی شرکت در روز قدس.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 10 تیر 1395نظر دهید »

#رنگ_خدا

????بیشترین گناه انسان با زبان است.

✅بهترین اعمال نزد خداوند حفظ زبان است

هر که مردم از زبان او بترسند اهل جهنم است.


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 4 تیر 1395نظر دهید »

چرا سورة بقره،‌بزرگترين سورة قرآن شده است؟ با توجه به اين که هر سوره، هدف مشخص و معيني را دنبال مي کند و آيات آن، همچون زنجيره اي به هم پيوسته است و سلسله وار در راستاي همان هدف کلي نقش ايفا مي کند، اين مطلب به دست مي آيد که ممکن است دليل کوچکي يا بزرگي سوره ها از جمله سورة بقره، اتمام سريع بيان و القاي هدف در سوره هاي کوچک و نيازمندي به کلام و گفتار مفصل و وسيع براي رسيدن به هدف و مقصود در سوره هاي طولاني و بزرگ تر باشد. البته مي توان فوايد ديگري را براي کوچکي و يا بزرگي سوره ها بر شمرد مثل تنوع و تسريع يادگيري سوره هاي کوچک به ويژه در ابتداي بعثت که اغلب مردم خواندن و نوشتن نمي دانستند به راحتي سور کوچک را مي آموختند و حفظ مي کردند.
بنابراين، از آن جا که سوره هاي طولاني مثل بقره،‌ آل عمران و… در اواخر بعثت نازل شده اند، نسبت به سوره هايي که در ابتداي بعثت نازل شده اند، طولاني تر و مفصل تر هستند.

پي نوشت:
[1] . طباطبايي، سيد محمد حسين، قرآن در اسلام، مشهد، انتشارات طلوع، ‌بي تا، ص 183، 186.


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 29 خرداد 1395نظر دهید »

از وصيت نامه شهيد صادق مزدستان فرمانده گردان صاحب الزمان(عج) را مي خوانيد.

بخوان… وقتي تابوتها مي گذرند ماندگان ز خجلت در پناه ديوارها پنهان مي شوند . اما هر روز از اين گذر شهيدي مي گذرد . و من و تو هر روز در گريزيم.

بنگر برادر… بنگر خواهر ، جلودار هابيل است اما من و تو مسافران از ره مانده ايم ، ما مانده ايم قافله رفته است ، ما مانده ايم قافله مي رود، ما…؟

و مي داني اي برادر و اي خواهر که ديگر تو خود نيستي ، شهيدي زنده اي بر خاک که در رگهايت خون سرخ هر شهيدي جاريست و بر کتاب سينه ات وصيت سرخ هر شهيد ورق مي خورد.

مادرم زني است که اگر سر بريده ام را برايش ارمغان بياورند آنرا به ميدان جنگ باز مي گرداند.

اي امام: به فرمانت آنقدر در سنگر مي مانم تا بر پيکرم گل مقاومت برويد.

بي من اگر به کربلا رفتيد از تربت پاک مشتي به همراه بياوريد و بر گورم بپاشيد شايد به حرمت اين خاک خدا مرا بيامرزد.

شهيد صادق مزدستان

فرمانده گردان صاحب الزمان(عج) و تيپ دوم مکانيزه لشکر ۲۵ کربلا

تاريخ تولد:۲۷ دي ۱۳۳۵

تاريخ شهادت:۹ دي ۱۳۶۱


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 29 خرداد 1395نظر دهید »

اخلاق نيکو چه رابطه اي با ايمان دارد؟
شهر حديث/ پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :
ايمان آن مؤمن کاملتر اسـت کـه اخـلاقـش نيکوتر باشد .

أمالي الطوسي : 140 / 227 منتخب ميزان الحکمة : 184


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 29 خرداد 1395نظر دهید »

امام خميني(ره):من خوف اين را دارم كه در اين ماه مبارك رمضان كه ماه تهذيب نفس ‍ است و همه را خدا به ضيافت خودش دعوت كرده است ، ما با صاحب خانه كارى بكنيم كه عنايتش از ما برگردد.(صحيفه نور جلد ۱۹،ص ۱۲)


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 28 خرداد 1395نظر دهید »

خَدیجَه دختر خُوَیلِد مشهور به خدیجه کبری (س)، ام المؤمنین، نخستین همسر پیامبر اکرم (ص) و مادر حضرت زهرا (س) است. خدیجه (س) قبل از بعثت با حضرت محمد (ص) ازدواج کرد و اولین زن و به عقیده برخی اولین کسی است که به وی ایمان آورد. خدیجه همه ثروت خویش را در راه نشر اسلام به‌کار گرفت. پیامبر (ص) در طول حیات او همسری دیگر برنگزید و پس از درگذشت وی همواره از او با نیکی بسیار یاد می‌کرد.

پیامبر از خدیجه ۲ پسر به نام‌های قاسم و عبدالله و ۴ دختر به نام‌های زینب، رقیه، ام کلثوم و فاطمه (س) داشت. با این وصف همه فرزندان پیامبر (ص) به جز ابراهیم، از خدیجه (س) بودند.

خدیجه (س) سه سال قبل از هجرت و در شصت و پنج سالگی در مکه از دنیا رفت. پیامبر او را در قبرستان معلاة در دامنه «کوه حجون» که بر فراز شهر مکه است به خاک سپرد.


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 27 خرداد 1395نظر دهید »

بانوی دنیا و دین یا حضرت خدیجه

هستی امّ المؤمنین یا حضرت خدیجه

ای یاور پیغمبر،غمپرور پیغمبر،همسنگر پیغمبر

یا حضرت خدیجه…

ای از قدر و شرافت ، بر تو سلام ِ داور

دامان پر خیر تو،می باشد زهرا پرور

تو مادر زهرایی،بی مثل و بی همتایی،دلگرمی طاهایی

یا حضرت خدیجه…

از ماتمت غوغا شد،در شعب ابوطالب

عزای تو بر پا شد،در شعب ابوطالب

بر تو کفن رسیده،گریان باشد دو دیده،بر شاه سر بریده

مظلوم حسین حسین جان…


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 27 خرداد 1395نظر دهید »

اسلام به تغذیه‌ی مناسب اهمیت ویژه‌ای می‌‌دهد، طوری که آیه مبارکه«فلینظر الانسان الی طعامه» به‌خوبی نمایان‌گر این مطلب است که غذای انسان باید حلال، پاکیزه و مناسب باشد. ضمناً هر عملی که موجب آزار و ضرر به خود یا دیگران شود، در اسلام پذیرفته نیست، زیرا که اسلام فرموده«لاضرر و لاضرار فی الاسلام».
روزه‌داری نیز می‌تواند به تغذیه‌ی مناسب بدن کمک شایانی کند. بدن انسان برای حفظ سلامتی خود همواره مقداری چربی را به عنوان ذخیره‌ی انرژی در نقاط مختلف ذخیره می‌کند. این چربی‌ها به مرور ممکن است مقداری از کاروتنوئیدهای(رنگدانه های گیاهی) خورده شده توسط فرد را در خود ذخیره کنند و تغییر رنگ دهند. به علاوه اگر این چربی‌ها برای مدت طولانی در بدن باقی بمانند، به شکل توده ی فشرده در می‌آیند و چربی‌هایی که در مرکز این توده قرار می گیرند، ممکن است برای همیشه در بدن باقی بمانند و کم‌تر برای تولید انرژی بسوزند.
روزه‌داری حتی در کسانی که لاغر یا دارای وزن طبیعی هستند، باعث می شود بدن چربی‌های قبلی را بسوزاند و پس از پایان دوره‌ی روزه‌داری، به جای آن‌ها چربی تازه و مناسب‌تری را جایگزین نماید. برای افرادی هم که چربی ذخیره ای زیادی در بدن خود دارند، فرصت مغتنمی فراهم می‌شود تا مقداری از آن‌ها را برای تولید انرژی به مصرف رسانند و از اضافه وزن خود بکاهند.
البته ذکر این نکته در همین‌جا ضروری است کهاگر فرد بسیار لاغر یا دارای بیماری یا شرایط فیزیولوژیکی خاصی باشد که روزه‌داری منجر به صدمه به بدن او می‌شود و پزشک تشخیص داده است که نباید روزه بگیرد، دین اسلام در این موارد به فرد اجازه می دهد که روزه نگیرد.
به تغذیه‌ی نوجوانان و تحرک ‌آن‌ها در طول روز باید توجه خاص شود، چرا که دریافت ناکافی مواد غذایی می‌تواند به رشد و نمو آن‌ها لطمات جبران ناپذیری وارد کند. فعالیت شدید که منجر به مصرف انرژی زیاد و هم‌چنین تعریق فراوان در طی روز شود، می‌تواند به سوء تغذیه ی خفیف تا شدید منجر گردد. بنابراین به دختران خردسال (مثلاً 12- 9ساله) و حتی به نوجوانانی که در معرض خطر کم‌تری قرار دارند و به تمام بیماران و حتی افراد به ظاهر سالمی که روزه داری منجر به تشدید عوارض بدنی از جمله ضعف فراوان در آن‌ها می‌شود، توصیه‌ اکید می‌شود که با مشورت با پزشک اقدام به روزه‌داری نمایند.
بدن انسان علاوه بر نیاز به انرژی برای زنده ماندن و انجام فعالیت‌های روزمره، به پروتئین‌ها نیز برای ساخت سلول‌های جدید (جای گزین سلول‌های مرده و تولید سلول‌های اضافی در زمان رشد و نمو) نیاز دارد. اگر مقدار انرژی که از کربوهیدرات‌ها (اعم از کربوهیدرات‌های ساده مثل قند و شکر یا انواع پیچیده مثل نشاسته موجود در نان، برنج، سیب‌زمینی، ذرت و جو) و چربی‌ها (اعم از انواع حیوانی یا گیاهی شامل روغن‌های مایع و جامد نباتی) به بدن می‌رسد کافی نباشد، بدن به ناچار پروتئین‌ها را که برای ساخت عضله لازم هستند، می سوزاند و به قول معروف گوشت بدن را می‌سوزاند. افرادی که در اثر داشتن رژیم‌های غذایی نادرست وزن زیادی را در مدتی کوتاه از دست می‌دهند، در واقع تا حدودی عضلات خود را از دست می‌‌دهند.
لازم به ذکر است کهبرای جایگزینی پروتئینی که در بدن از بین می رود، ممکن است مدت‌ها وقت و غذای مناسب لازم باشد. به همین ترتیب، اگر روزه‌داری برای کسانی منجر به سوخت شدید پروتئین‌های بدن شود، لازم است رژیم غذایی این افراد به دقت مورد بازنگری و کنترل قرار گیرد.

دکتراحمدرضا درستی- متخصص تغذیه


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 24 خرداد 1395نظر دهید »

برخی از فواید و فضائل روزه:

الف. تقویت تقوا، پرهیزگاری و
اخلاص؛(11) امام صادق(ع) می فرماید: خداوند متعال فرموده: «روزه از من است و پاداش آن را من می دهم.»(12)

حضرت فاطمه(س) می فرماید: «خداوند روزه را برای استواری اخلاص، واجب فرمود.»(13)

ب. مانع عذاب های دنیوی و اخروی:

امام علی(ع) می فرماید: «روزه روده را باریک می کند گوشت را می ریزد و از گرمای سوزان دوزخ دور می گرداند.»(14)

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «روزه سپری در برابر آتش است.»(15)

ج. آرامش روان و جسم:

روزه داری روح و روان و قلب و دل و نیز جسم را آرامش داده و باعث سلامتی روح و تندرستی جسم می شود.

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «روزه بگیرید تا سالم بمانید.»

باز می فرماید: «معده خانه تمام دردها و امساک [روزه [بالاترین داروهاست.»(16)

حضرت امام باقر(ع) می فرماید: «روزه و حج آرام بخش دلهاست.»(17)

حضرت علی(ع) می فرماید: «خداوند بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها و زکات و حدیث در روزه داری روزه های واجب [رمضان[ برای آرام کردن اعضا و جوارح آنان، خشوع دیدگانش و فروتنی جان هایشان و خضوع دلهایشان حفظ می کنند.»(18)

امروزه در علم پزشکی و از نظر بهداشت و تندرستی نیز در جای خود ثابت شده که روزه داری تأثیرهای فراوانی بر آرامش روح و روان و سلامتی جسم و بدن دارد، دفع چربی های مزاحم، تنظیم فشار، قند خون، و… نمونه آن است.(19)

د. مانع نفوذ شیطان:

امام علی(ع) به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: یا رسول الله! چه چیزی شیطان را از ما دور می کند؟ پیامبرگرامی(ص) فرمود: روزه چهره او را سیاه می کند و صدقه پشت او را می شکند.»(20)

بنابراین، روزه مانع نفوذ شیطان های جنی و انسی شده و وسوسه های آنان را خنثی می کند.

ه . مساوات بین غنی و فقیر:

انسان روزه دار در هنگام گرسنگی و تشنگی، فقرا و بینوایان را یاد می کند و در نتیجه به کمک آن ها می شتابد. حضرت امام حسن عسگری(ع) درباره علت وجوب روزه می فرماید: «تا توانگر درد گرسنگی را بچشد و در نتیجه به نیازمند کمک کند.»(21)

و. احیاء فضائل اخلاقی

حضرت امام رضا(ع) درباره علت وجوب روزه می فرماید: «تا مردم رنج گرسنگی و تشنگی را بچشند و به نیازمندی خود در آخرت پی ببرند و روزه دار بر اثر گرسنگی و تشنگی خاشع، متواضع و فروتن، مأجور، طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدین سبب مستحق ثواب شود،… روزه موجب خودداری از شهوات است، نیز تا روزه در دنیا نصیحت گر آنان باشد و ایشان را در راه انجام تکالیفشان رام و ورزیده کند و راهنمای آنان در رسیدن به اجر باشد و به اندازه سختی، تشنگی و گرسنگی که نیازمندان و مستمندان در دنیا می چشند پی ببرند و در نتیجه، حقوقی که خداوند در دارایی هایشان واجب فرموده است، به ایشان بپردازند… .»(22)

و… .

4. وجود شب قدر در این ماه

شب قدر از شب هایی که برتر از هزار ماه است و فرشتگان در این شب به اذن خدا فرود می آیند و جمیع مقدرات بندگان را در طول سال تعیین می کنند(23) و وجود این شب در این ماه مبارک نعمت و موهبتی الهی بر امت پیامبر گرامی اسلام(ص) است و مقدرات یک سال انسان ها (حیات، مرگ، رزق و…) براساس لیاقت ها و زمینه هایی که خود آنها به وجود آورده اند تعیین می شود و انسان در چنین شبی با تفکر و تدبر می تواند به خود آید و اعمال یک سال خود را ارزیابی کند و با فراهم آوردن زمینه مناسب بهترین سرنوشت را برای خود رقم زند.(24)

حضرت امام صادق(ع) می فرماید: «تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاء آن در شب بیست و سوم است.»(25)

5. بهار قرآن

نظر به این که قرآن کریم در ماه مبارک رمضان نازل شده و تلاوت آیات آن در این ماه فضیلت بسیاری دارد، در روایات اسلامی، از ماه رمضان به عنوان بهار قرآن یاد شده است؛ چنان که حضرت امام باقر(ع) می فرماید: «هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.»(26)

یک نکته!

بدیهی است فضائل و ثواب هایی که برای ماه مبارک رمضان و روزه داری ذکر شده و به برخی از آن ها اشاره شد، از آنِ کسانی است که حقیقت آن را درک کنند و به محتوای آن عمل و در گفتار و کردار به کار گیرند و به آن ها جامه عمل بپوشانند. چنان در روایات اسلامی برای روزه داری آدابی ذکر شده و کسانی که صرفاً تلاوت قرآن می کنند، ولی به آیات و احکام آن عمل نمی کنند و یا آن که از روزه داری تنها رنج گرسنگی و تشنگی را می کشند و بوسیله گناه، تأثیر روزه را از بین می برند و ماه مبارک رمضان و فضای معنوی آن تأثیری بر اشخاصی بر جای نمی گذارد، مورد نکوهش قرار گرفته اند.

چنان که پیامبر اکرم(ص) به زنی که با زبان روزه کنیز خود را دشنام می داد فرمود: چگونه روزه داری و حال آن که کنیزت را دشنام می دهی؟! روزه فقط خودداری از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه خداوند آن را علاوه بر این دو، مانع کارها و سخنان زشت که روزه را بی اثر می کنند قرار داده است، چه اندکند روزه داران و چه بسیارند کسانی که گرسنگی می کشند.»(27)

حضرت امام سجاد(ع) در دعای حلول ماه رمضان به درگاه خداوند عرض می کند: به وسیله روزه این ماه یاریمان ده تا اندام های خود را از معاصی تو نگه داریم و آن ها را به کارهایی گیریم که خشنودی تو را فراهم آورد، تا با گوش هایمان سخنان بیهوده نشنویم و با چشمانمان به لهو و لعب نشتابیم و تا دستمانمان را به سوی حرام نگشاییم و با پاهایمان به سوی آن چه منع شده ره نسپاریم و تا شکمهایمان جز آن چه را تو حلال کرده ای در خود جای ندهد و زبان هایمان جز به آن چه تو خبر داده ای و بیان فرموده ای گویا نشود… .»(28)

بنابراین، در ماه مبارک باید تمام اعضا و جوارح را از حرام دور نگه داشت و با اخلاص، توکل و توسل از اهل بیت(ع) و عمل به دستورها و احکام قرآن کریم و دوری از گناهان، انجام توبه نصوح و واقعی، عبادت، شب زنده داری، درک فضیلت شب قدر و… فضیلت ماه مبارک رمضان را درک کرد و از آن در راستای رسیدن به کمال حرکت کرد و باید در این ماه به گونه ای خودسازی کرد که با اتمام ماه مبارک تأثیر و فواید آن در روح و جان افراد باقی باشد و اثر آن تا ماه رمضان سال بعد ماندگار باشد.

پایگاه اطلاع رسانی حوزه


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 18 خرداد 1395نظر دهید »

قیام 15 خرداد، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) می‌باشد. در سحرگاه 15 خرداد 1342، عوامل رژیم شاه به خانه ساده و بی‌آلایش حضرت امام در قم یورش بردند و امام خمینی (ره) که روز پیش از آن در روز عاشورای حسینی در مدرسه فیضیه قم، طی سخنان کوبنده‌ای پرده از جنایات شاه و اربابان آمریکایی و اسرائیلی او برداشته بودند، ‌دستگیر و به زندانی در تهران منتقل شدند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابان‌های شهر قم زیر پای مردان و زنان مسلمان و انقلابی که به قصد اعتراض از خانه‌هایشان بیرون آمده و به حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه درآمد. همین صحنه در تهران و چند شهر دیگر به وجود آمد تظاهرات مردم رژیم را سخت به وحشت افکند و برای سرکوب این قیام تاریخی به اسلحه روی آورد. در این روز حدود 15 هزار نفر مسلمان انقلابی به خاک و خون کشیده شدند و بدین ترتیب تاریخ ایران اسلامی در روز 15 خرداد ورق خورد و فصل جدیدی در رویارویی مستضعفان با مستکبران گشوده شد. پس از این واقعه در تهران و قم و سایر شهرها دولت به دستگیری و محاکمه روحانیون و مردم ادامه داد. زندان‌ها از روحانیون و بازاری‌ها و کسبه پر شد و عده‌ای نیز محاکمه و اعدام شدند. جریان 15 خرداد هر چند ظاهرا با سرکوب خونین به نفع شاه تمام شد اما در حقیقت ماهیت رژیم ستمشاهی را بیش از پیش برای همگان آشکار کرد و نقطه آغازی برای توفان عظیم انقلاب اسلامی گردید که ظرف 15 سال با مجاهدت و ایثار و جانبازی عده زیادی از حق طلبان و مجاهدان راه خدا به پیروزی رسید و تاروپود رژیمی که اقتدار خود را در وابستگی به ابرقدرت‌ها و نیروی نظامی می‌دانست مانند تار عنکبوت از هم گسست.
منبع : پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 15 خرداد 1395نظر دهید »

يكي از خصوصيات امام خميني(ره) توجه به ياران نزديك خود بود که در ميان ياران و شاگردان امام چند تن از توجه بيشتر آن حضرت برخوردار بودند، كه امام خميني(ره) نسبت به حضرت آيت الله خامنه اي هم در رفتار و ارتباط به ايشان توجه خاصي داشتند و هم در گفتار، چراکه شخصيت منحصر به فرد حضرت آيت الله خامنه اي در عرصه هاي مختلف انقلاب و پيش از انقلاب، چنين توجه ويژه اي را اقتضا مي نمود.
بخشي از سخنان حضرت امام(ره) درباره شخصيت مقام معظم رهبري- حفظه الله- چنين است:
1 خورشيد روشني بخش:
در بين دوستان و متعهدان به اسلام و مباني اسلامي از جمله افراد نادري هستيد كه چون خورشيد، روشني مي دهيد[1].
2 متعهد و خدمتگزار:
شما اگر گمان بكنيد كه در تمام دنيا، رييس جمهورها و سلاطين و امثال اين ها يك نفر را مثل آقاي خامنه اي پيدا كنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار … پيدا نمي كنيد[2].
3 عالم به دين و سياست:
خداوند متعال بر ما منت نهاد كه افكار عمومي را براي انتخاب رييس جمهوري متعهد ومبارز در خط مستقيم اسلام و عالم به دين و سياست هدايت فرمود[3].
4 متفكر و انديشمند:
اين جانب به پيروي از ملت عظيم الشان و با اطلاع از مقام و مرتبت متفكر و دانشمند محترم جناب حجت الاسلام خامنه اي ايده الله تعالي، راي ملت را تنفيذ… نمودم[4].
5 همراه با امام ، همگام با انقلاب:
ايشان را من سال هاي طولاني مي شناسم و در آن زماني كه اول نهضت بود ايشان وارد بود و … بعد هم كه اين انقلاب به اوج خودش رسيد ، ايشان حاضر واقعه بود همه جا تا آخر؛ و حالا هم هست، يك نعمت خدا به ما ، اين است كه داده[5].
6 خدمتگزار و مجاهد:
من به شما خامنه اي عزيز تبريك مي گويم كه در جبهه هاي نبرد با لباس سربازي و در پشت جبهه با لباس روحاني به اين ملت مظلوم خدمت نموده ايد[6].
7 معلم ، خطيب توانا و راهنماي دلسوز؛ شما سربازي فداكار در جبهه جنگ و معلمي آموزنده در محراب و خطيبي توانا در جمعه و جماعات و راهنمايي دلسوز در صحنه انقلاب هستيد[7].
8 بازوي قدرت مند نظام:
اين جانب ، كه از سال هاي قبل از انقلاب با جناب عالي ارتباط نزديك داشته ام و همان ارتباط بحمد الله تا الان باقي است ، جناب عالي را يكي از بازوهاي تواناي جمهوري اسلامي مي دانم[8].
9 برادرو آشنا به مسايل فقهي:
شما را چون برادري كه آشنا به مسايل فقهي و متعهد به آن هستيد… مي دانم[9].
10 مصلح:
به كسي سوء قصد كردند كه آواي دعوت او به صلاح و سداد در گوش پي نوشت مسلمين جهان طنين انداز است [10].
——————————————————————————–
[1] . صحيفه نور ، ج 20 ، ص 173.
[2] . همان ، ج 17 ، ص 170.
[3] . همان ، ج 15 ، ص 179.
[4] . همان ، ج 15 ، ص 179.
[5] . همان ، ج 17 ، ص 170.
[6] . همان ، ج 15 ، ص 41.
[7] . همان.
[8] . همان.
[9] . همان ، ج 20 ، ص 173.
[10] . همان ، ج 15 ، ص 41.


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 15 خرداد 1395نظر دهید »

????????#پندهای_حکیمانه#جلد_سوم

♦️چرا گاهی وقتی کسی تصمیم به خودسازی وتهذیب نفس میگیرد اخلاقش بدتر می شود وزودتر نارا حت می شود ؟

????همين که تصمیم به ادم شدن گرفته ای ادمی مشرب میشوی. قران را بگشا. داستان پدرت را بخوان. او تا به مقام ادمیت قدم گذاشت آزمایشات به استقبالش آمد. تو هم آدمی مشربی. داستان های قران بیان سرگذشت توست.

????شیطان نفست دشمن قسم خورده ای است. امروز که تصمیم بر ترک گناه گرفتی فردا موقعیت های فراوان گناه به استقبالت می آید و چون همیشه با نفس خویش در مبارزه ای و درگیری درونی داری کم طاقت میشوی و زود رنج میگردی.

????اگر دیدی افرادی که تصمیم به ترک گناه میگیرند کم طاقت تر میشوند و زود رنج میگردند بدان این ناشی از درگیری درونی ان هاست که ان ها را خسته میکند و کسی که خسته شود زود رنج میگردد.

????همت کن. همت کن که راه برایت باز است و عالم مسخر توست. بدان آزمایشها هم به نفع توست و تمام عالم هدایتگر توست.فقط همت کن و پس ان استقامت بورز.

????غلام همت آنم که زیر چرخ کبود

????ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

????#پندهاي_حکیمانه#جلد_سوم
تاليف عباس عزيزي بر گرفته از اثار استاد #علامه_حسن_زاده_آملي
روحي فداه
#شاخه_طوبي
@shakhehtoba


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 4 خرداد 1395نظر دهید »

☆________☆_______☆_______☆

???????????? 《همان اعمالت است》 ????????????

⭕️شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد.

⚠️وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود!

????ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید….

♻️ در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند:

پسرم! میبینی با وجود این همه ???? ثروت و دارایی و باغ و ???? ماشین واین همه امکانات و کارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم.

????یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد 《همان اعمالت هست.

???? @ghiamat1 <—- ڪلیــڪ ڪنید
☆________☆_______☆_______☆


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 27 اردیبهشت 1395نظر دهید »

????تقدیم به مدافعان حرم ????

ما “غیرتمان” گوشه ای از غیرت “سقاست”
ناموس تشیع “حرم زینب کبری ست”

مانند “اباالفضل” شدن فرض محال است
لیکن همه ی هستی ما “زینب کبری” ست

اطراف حرم گرچه پُر از “خولی و شمر” است
دنیای تشیع “سپر زینب کبری ست”

“شیران مدافع” دلتان شاد که عباس
همراه شما در حرم زینب کبری ست


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 اردیبهشت 1395نظر دهید »

????خدای خوب من

شیخ محمداسماعیل دولابی(ره):

???? گله و شکوه نکن و از خدا خوبی بگو، حتی به دروغ از خدا تعریف کن و این کار را ادامه بده تا کم کم به تو معلوم شود که براستی خدا، خوب خدایی است و آن وقت هم که به خیال خودت به دروغ از خدا تعریف می کردی، فی الواقع راست می گفتی و خدا خوب خدایی است.

????????????????


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 اردیبهشت 1395نظر دهید »

???? @mojtahedie
????????????????????????????????

در محضر شیخ اسماعیل #دولابی

???? ما مثل بچه اي هستيم كه پدرش دست او را گرفته است تا به جايي ببرد و در طول مسير از بازاري عبور مي كنند.

☘ بچه شيفته ويترين مغازه ها مي شود و دست پدر را رها مي كند و در بازار گم مي شود.

???? وقتي هم متوجه مي شود كه ديگر پدر را نمي بيند، گمان مي كند پدرش گم شده است؛ در حالي كه در واقع خودش گم شده است.

☘ انبياء و اولياء، پدران خلقند و دست خلائق را مي گيرند تا آنها را به سلامت از بازار دنيا عبور دهند. غالب خلائق، شيفته متاع هاي دنيا شده اند.

???? امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) هم گم و غائب نشده است؛ ما گم و محجوب گشته ايم.

????کانال رسمی آیت الله مجتهدی(ره)????
___________________
???? @mojtahedie ✍ڪلیڪ ڪنید


موضوعات: بدون موضوع
   یکشنبه 26 اردیبهشت 1395نظر دهید »

زندگی
او در حدود سال ۳۰۶ در قم متولد شد. تولدش با آغاز نیابت حسین بن روح سومین نائب خاص حجت بن حسن (مهدی) هم‌زمان بوده‌است.
پدر شیخ صدوق علی بن حسین بن موسی بن بابویه، از فقهای بزرگ شیعه و در زمان حسن عسگری و حجت بن حسن (مهدی) می‌زیسته و مورد احترام آن امامان بوده‌است.[۲] (هر دو پدر و پسر معروف به ابن بابویه و صدوقین هستند)
دربارهٔ تولد شیخ صدوق در کتاب‌های شیعه آمده‌است که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه می‌نویسد و از او تقاضا می‌کند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر شیخ صدوق می‌نویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده می‌شود.[۳]
وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزدآن پادشاه شیعی و وزیر نامدار و دانشمندش صاحب بن عباد با احترام زیاد می‌زیست و ریاست روحانی شیعیان عصر به او رسید. وی سپس به شهرهای خراسان، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور حج و زیارت ائمه به حجاز و عراق رفت و در شهرهای کوفه و بغداد دانشمندان از محضرش استفاده کردند و سپس به ایران بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری از دنیا رفت.[۴] شیخ صدوق ابن بابویه قمی، که یکی از علمای بزرگ شیعه است، به خاطر فشار حکومت در سخت گیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از ایشان تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند. ایشان نیز کتاب مهم و معروف خود، من لا یحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود.[۵][۶]
نخستین کسی که ابن بابویه را صدوق نامیده ابن ادریس حلی است، ولی پس از وی تا زمان شهید اول، علامه مجلسی، این لقب شهرت نداشته است..[۷]شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی
https://fa.wikipedia.org/wiki/


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 14 اردیبهشت 1395نظر دهید »

امام موسی کاظم علیه السلام:هرگاه مردم گناهان تازه ای که نمیکردند انجام دهند خداوند هم بلاهایی تازه به آنها می دهد که به حساب نمی آورند.شهادت هفتمین گوهر آسمان امامت و ولایت تسلیت باد.


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 14 اردیبهشت 1395نظر دهید »

یه گل کاکتوس قشنگ تو خونه ام داشتم
اوایل بهش میرسیدم
قشنگ بود و جون دار
کم کم فهمیدم باهمه ی بوته هام فرق داره
خیلی قوی بود
صبور بود
اگه چندروز بهش آب نمیدادم هیچ تغییری نمیکرد
به خیال اینکه خیلی قویه و چیزیش نمیشه
هر گلی که خراب میشد میگفتم کاکتوسه چقدر خوبه هیچیش نمیشه
امابازم بهش رسیدگی نمیکردم
تا اینکه یه روز که رفتم سراغش
دیدم خیلی وقته که خشک شده ریشه اش ازبین رفته
و فقط ساقه هاش ظاهرشو حفظ کرده بودند
قوی ترین گلم رو ازدست دادم چون فکرکردم قویه و مقاوم
.
.
.
مواظب قوی ترین های زندگیامون باشیم
ما ازبین رفتنشونو نمیفهمیم
چون همیشه یه ظاهر خوب دارند
همیشه حامی اند همیشه پشتت بهشون گرمه اما بهشون رسیدگی نمیکنیم
تا اینکه یه روز میفهمی قوی ها هم از بین میرن


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 10 اردیبهشت 1395نظر دهید »

تولد امام پنجم حضرت امام باقرالعلوم علیه السلام و اولین روز از ماه رجب رو به همگی دوستان کوثربلاگ تبریک عرض می نمایم.یاعلی .التماس دعا


موضوعات: بدون موضوع
   شنبه 21 فروردین 1395نظر دهید »

مقدمه
در چند دهه اخیر الگوی روابط جنسی در جهان تغییرات فراوانی داشته و اکنون نیز جامعه ایران با تحولات چشم گیری در حوزه ارزش ها و باورهای جوانان روبه روست. تحقیقات نشان می دهند که رابطه جنسی پیش از ازدواج در ایران در حال افزایش است. یکی از گونه های جدید روابط پیش از ازدواج روابط مبتنی بر «هم خانگی» است که در کلان شهرهایی چون تهران رو به افزایش است. هم خانگی زندگی مشترک دو شریک جنسی بدون ازدواج با یکدیگر است. این ارتباط، گرچه نام زیبایی دارد، اما دلالت بر یک رابطه نامشروع، غیرقانونی و دور از شأن یک مسلمان و ایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه دارد؛ رابطه ای که ازدواج نیست و خارج از تعهدات یک ازدواج است.

یکم) چیستی ازدواج سفید
هم باشی(cohabitation) نوعی زندگی زناشویی و برقراری رابطه جنسی بدون ثبت رسمی پیوند ازدواج است که برخی آن را «ازدواج سفید» نامیده اند. این پدیده گرچه در دنیا پدیده جدیدی نیست، اما در ایران به عنوان یک شوک فرهنگی مطرح شده است. در این نوع ازدواج که در نهادهای دولتی مربوطه یا سازمان های دینی ثبت نمی شود، زن و مرد با هم زندگی می کنند و کارهای مربوط به خانواده بر دوش هر دو است، هرچند از نظر قانونی زن و شوهر رسمی محسوب نمی شوند.

در زبان فرانسوی به این ازدواج، ازدواج قانونی و بدون روابط جنسی اطلاق می شود. بنابراین ازدواج سفید نوعی هم خوانگی است، بدون اینکه هیچ رابطه جنسی میان طرفین باشد. این مراسم قانونی محملی برای دور زدن قانون مهاجرت یا مسائل دیگر به کار می رود. اما در فرهنگ لغت آکسفورد به ارتباط جنسی بدون ازدواج قانونی، همباشی"cohabitation” گفته می شود.[1]

بنابراین، ازدواج سفید دو معنا می تواند داشته باشد. معنای اول عبارت است از هم خوانگی که ازدواج قانونی بدون ارتباط جنسی است و معنای دیگر، عبارت است از هم باشی که ارتباط جنسی میان دو غیرهمجنس بدون ازدواج رسمی است. معنای دوم شباهت زیادی به نکاح معطاتی دارد. نکاح معاطاتی ازدواجی است که به منظور تشکیل خانواده و حق تمتع و رابطه جنسی میان دو جنس مخالف برقرار می شود، اما فاقد ایجاب و قبول لفظی است. در این ازدواج ممکن است طرفین بر مهریه، نفقه و سایر حقوق بین زوجین توافق کنند. صحت این نوع ازدواج(به معنای دوم) از نظر شرعی و قانونی وابسته به صحت عقد نکاح معاطاتی است. بر اساس ماده 193 قانون مدنی، معاطات جز در مواردی که قانون استثناء کرده، صحیح است. از جمله موارد استثنا شده، عقد نکاح است. در ماده ۱۰۶۲ این قانون آمده است: «نکاح واقع می شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید»؛ یعنی صیغه عقد ازدواج به لحاظ حقوقی حتماً باید صیغه عقد ازدواج بیان شود و ایجاب و قبول باید لفظی باشد، مگر در حالت عجز از تلفظ.[2] به نظر بیشتر فقهای شیعه، مانند محقق بحرانی، شیخ انصاری و امام خمینی، بطان نکاح معاطاتی مورد اجماع علمای شیعه و اهل سنت است.

دوم) تاریخچه و فراگیری
این نوع از زندگی که به زندگی زناشویی بدون ازدواج نیز معروف است، یک شیوه جایگزین در غرب است که در بیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی رواج دارد. در این نوع رابطه دختر و پسر بدون هیچ توافق رسمی و مشخصی رابطه را شروع می کنند.

آمارها در دیگر کشورها حاکی از آن است که روابط هم خانگی امروزه در سراسر اروپا و آمریکا، به خصوص در میان نسل های جوان تر، به طور چشم گیری در حال پذیرش و افزایش است؛ به طور مثال در آمریکا در دهه 1970، نزدیک به 400 هزار زوج در قالب الگوهای هم خانگی زندگی می کردند. این در حالی است که بر طبق آمارهای سال 2010 بیش از 7 میلیون زوج ( 14 میلیون نفر) در آمریکا در قالب هم خانگی با یکدیگر زندگی می کنند.

نتایج تحقیقات نشان می دهد بیش از نیمی از زنانی که در آمریکا ازدواج کرده اند، پیش از آن رابطه هم خانگی را با همسر فعلی خود تجربه کرده بودند. با گسترش هم خانگی «تعداد ازدواج ها» کاهش چشم گیری یافته، چراکه هم خانگی به شکل رقیبی جدی در مقابل ازدواج قد علم کرده است.

در بسیاری از کشورها ازدواج در حال تضعیف و هم خانگی در حال تقویت است؛ برای مثال شاخص ها در کانادا کاهش شدید میزان ازدواج در چند دهه اخیر را نشان می دهند. در این کشور، میزان ازدواج زنان تا 50 سالگی، از بالای 95 درصد در سال 1965 به کمتر از شصت درصد در سال 2003 رسیده است. در مقابل، میزان هم خانگی در کانادا رشدی 300 درصدی را نشان می دهد و از 15 درصد در اواخر دهه 1960 به نزدیک 50 درصد در سال 2000 رسیده است. این تغییرات به آمریکای شمالی و اقیانوسیه محدود نمانده و اروپا نیز روندهای مشابهی از آن را تجربه کرده است. هم خانگی در اروپا پدیده جدیدی نیست و قبل از انقلاب جنسی دهه 1960 نیز به علل گوناگون در برخی جوامع اروپایی یافت می شد. البته در آن زمان عملی غیرقانونی، مشمول مجازات و نادر بود.[3]

سوم) مراحل ازدواج سفید
این پدیده نوظهور اجتماعی پنج مرحله دارد که عبارت اند از:

الف) مرحله آشنایی

در این مرحله دختر و پسر در خیابان و یا در مکان های دیگر با یکدیگر آشنا می شوند، سپس به افشا وضعیت خود می پردازند و دردها و محرومیت ها و طرد شدن های مکرر خود را با یکدیگر در میان می گذارند. در بیشتر موارد طرفین خود را غوطه ور در مشکلات و بدبختی ها معرفی می کنند تا حس ترحم و دلسوزی دیگران را تحریک کنند.

ب) مرحله عاشق شدن

پس از آنکه دو طرف از دردهای بی شمار، محنت های فراوان و مصائب پر تعداد خود گفتند، بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می شوند. این نزدیکی منجر به ایجاد علقه و ارتباط محبت آمیز می شود؛ البته نه عشقی که موجب تعالی و رشد می گردد، بلکه عشقی که به جهت جبران محرومیت های گذشته است.

ج) مرحله به هم پیوستن

پس از آنکه طرفین احساس کردند یکدیگر را می فهمند تصمیم به با هم زیستن می گیرند؛ لیکن چون به صورت کامل اجتماعی نشده اند و وجدان اخلاقی (سوپر ایگو) قوی ندارند، برای با هم زیستن راه کج روانه و ناهنجار را پیش می گیرند.

د) مرحله بروز تعارض و تنش

به وضوح می توان پیش بینی کرد افرادی که تن به این رابطه می دهند، دنیایی سرشار از تعارض، درگیری و مسائل حل نشده دارند. به همین جهت، دیری نمی پاید که عشق و عاطفه اولیه به تمامی رنگ می بازد و جای خود را به نفرت و کینه و خود سرزنش گری می دهد.

ه) مرحله خاتمه زیست مشترک و احساس شرمساری

زیست سیاه مشترک دیری نمی پاید؛ چراکه به گونه ای ناهنجار شکل گرفته است. با پیدا شدن تعارض ها دو طرف قادر به بهره گیری از ساز و کارهای منطقی و عقلانی برای از میان راندن تعارض های پدید آمده و اختلافات ظاهر شده نیستند. در نتیجه به این رابطه خاتمه می دهند و چیزی جز احساس شرم و شکست برای طرفین، خصوصاً برای زن، باقی نمی ماند.[4]

چهارم) حکم قانونی
در جمهوری اسلامی ایران فقط ازدواج هایی به رسمیت شناخته می شوند که در دفاتر ازدواج ثبت شوند. در این نوع ازدواج ها تکالیف دو طرف مشخص است و هر اتفاقی که پس از ازدواج بیفتد، قانون مسئولیت دو طرف را مشخص کرده است. همچنین در صورت بروز اختلاف یا موارد جرم با مراجعه به قانون می توان مسئله را پیگیری و حل کرد. در قانون جمهوری اسلامی به تبعیت از دین اسلام، ازدواج سفید به رسمیت شناخته نشده است و جرم محسوب می شود. طبیعتاً وقتی قانون اصل این ازدواج را جرم می داند هیچ گاه مسئولیت پیگیری تبعات آن را بر عهده نمی گیرد و با تبعات آن نیز همانند جرم برخورد می کند. بر اساس قانون، ازدواج های دائمی که طرفین پس از جاری شدن صیغه عقد برای ثبت آن در دفاتر ثبت اسناد رسمی اقدام نکنند، گرچه به لحاظ شرعی، معتبر هستند؛ اما قانونی نیستند و برای زوجین مجازات در پی دارد.

پنجم) عوامل گرایش به ازدواج سفید
اندیشمندان اجتماعی برای این نوع زندگی، که در ایران عمدتاً در بین دانشجویان رواج دارد، دلایل مختلفی را برشمرده اند. برخی از این دلایل عبارت اند از:

مشکلات مالی، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق، الگو برداری از ماهواره و رسانه های بیگانه که قبح این نوع رابطه را از بین می برند، توقعات بالای دختران، قطع وام ازدواج و هرگونه کمک مالی به پسران از سوی نهادهای مالی، تعهد مالی کمتر در این رابطه و رهایی از هفت خوان ازدواج رسمی.

تغییر فرهنگ و نگاه نسل جوان به زندگی و روابط اجتماعی بستری مهیا برای رشد و گسترش این گونه روابط را فراهم کرده است. تحصیل و اشتغال زنان و استقلال مالی آنان باعث شده دیگر قوانین مردسالارانه را بی چون و چرا نپذیرند. مردان نیز به واسطه تنوع طلبی، که از جمله ویژگی های جوامع مدرن است، به دنبال بهره مندی از روابط بی حدوحصر با جنس مخالف هستند. به همین دلیل زن و مرد جوان در دوره کنونی به جای ازدواج قانونی، به دنبال ارتباط غیررسمی و هم خانگی هستند.[5]

ششم) پیامدها و آسیب ها
آثار و نتایج این نوع رابطه از دو بعد جامعه شناختی و روانی قابل تحلیل و بررسی است:

الف) از نظر جامعه شناختی

پیامدهای نامطلوب این رابطه عبارت اند از:

1.هم خانگی به فقدان یک عنصر سازنده در فرایند بلوغ اشاره می کند؛ میل به متعهد شدن و پایبندی به این تعهدات. فردی که حاضر به پذیرش مسئولیت یک خانواده نباشد، چگونه می تواند در جامعه مسئولیت سنگین تر و مهم تری را قبول کند. پرواضح است که چنین جامعه ای هیچگاه نمی تواند هدفی که بدان باور دارد را دنبال کند.

2.باید نهادی متولی فرزندانی که از طریق این رابطه به دنیا می آیند باشد. این کار جامعه را متحمل هزینه اضافی فرهنگی و اجتماعی می کنند. در جوامعی که این نوع ازدواج را به رسمیت نمی شناسد، سرنوشت فرزندان پس از تولد مشخص نیست و بیشترین لطمه را فرزندان متحمل می شوند.

3.پس از آنکه دوره عاشقی و شیدایی به سر آمد، دخترانی که به این رابطه تن داده اند، بیشترین لطمه را می بینند، خصوصاً در جوامعی مثل جامعه ایران که کسی چنین دخترانی را به عنوان همسر انتخاب نمی کند. در نتیجه این دختران غالباً به هم باشی با هر کسی تن داده، کم کم تبدیل به زنان خیابانی می شوند.

4.آنهایی که هم خانه هستند، کمتر احتمال دارد که با هم ازدواج کنند. نتیجه یک تحقیق ملی تطبیقی در امریکا از خانواده ها و خانوارها با حجم نمونه ۱۳ هزار نفری نشان داد که در حدود ۴۰ درصد از زوج های هم خانه در امریکا بدون آنکه به ازدواج برسند از هم جدا می شوند. نیمی از این افراد در طول زندگی چندین هم خانه داشته اند.

5.آنهایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می کنند، بعد از ازدواج بیشتر طلاق می گیرند. دکتر نیل بنت، جامعه شناس و استاد دانشگاه ییل، در نشریه روان شناسی معاصر یافته هایش را منتشر کرده است. بر اساس آن زنان هم خانه نسبت به زنانی که قبل از ازدواج با همسرشان زندگی نمی کرده اند، ۸۰ درصد بیشتر احتمال دارد که از همسرشان طلاق بگیرند. تحقیق ملی از خانواده ها و خانوارها نشان داد که زوج هایی که با هم خانگی شروع کرده اند، تقریباً دوبرابر بیشتر احتمال دارد که طی ۱۰ سال از هم جدا شوند؛ ۵۷ درصد در مقابل ۳۰ درصد.

6.آنهایی که رابطه جنسی پیش از ازدواج دارند احتمال بیشتری دارد که بعد از ازدواج به همسرشان خیانت کنند.

7.آنهایی که هم خانه هستند، احتمالاً به جای رابطه پایدار یک ماجرای عاشقانه زودگذر دارند. یک ماجرای عشقی شبیه به داشتن یک رابطه پایدار نیست: روابط در زمان شکل می گیرند و گسترش می یابند و حفظ می شوند؛ ولی ماجرای عاشقانه بدون رابطه پایدار در بهترین حالت یک مواجهه کوتاه است. در جامعه مصرفی امروز ماجرای عشقی به سرعت ایجاد می شود و به آسانی با اولین نشانه تعارض یا سرخوردگی دور انداخته می شود. روابط خوب بر اساس شناخت و لذت بردن از بودن با همدیگر در سطوح اجتماعی، سرگرمی، معنوی، عقلانی و ارتباطی ساخته می شود، نه فقط بر سطح جنسی.[6]

ب) از نظر روانی مهم ترین آسیب هایی که در این نوع رابطه ایجاد می شود عبارت اند از:

1.آسیب های روانی بر دختران؛ مانند کاهش فرزندآوری، کاهش شانس مادر شدن دختران، کشیده شدن به مصرف مواد مخدر، ایجاد خلأ روانی دور ساختن طرفین از شروع جدی زندگی، احساس فریب خوردگی؛ چرا که تصورشان از این رابطه ارتباطی دائمی بوده است که منجر به ازدواج رسمی می شود. [7]

2.وجود مشکلات رفتاری و افسردگی و اضطرابی بیشتر در این افراد از دیگر آثار مخرب این نوع رابطه هاست. آنهایی که هم خانه هستند، بیشتر از افسردگی و اضطراب رنج می برند. زن ازدواج نکرده ای که با یک مرد هم خانه است، تقریباً چهار بار بیشتر احتمال دارد که تحت مراقبت های روان پزشکی قرار گیرد. این زن تحریک پذیرتر، مضطرب تر، نگران تر و افسرده تر از زن ازدواج کرده است. در یک بررسی از ۱۴ هزار نفر در یک دوره ۱۰ ساله یافته شد که کمتر از ۲۵ درصد از آنهایی که هم خانه هستند گفته اند در زندگی شان به طور کلی بسیار شاد هستند. این در حالی بود که این میزان در بین افراد ازدواج کرده ۴۰ درصد بود.

3.آنهایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می کنند بعد از ازدواج زندگی مشترک ناشادتری دارند. یک تحقیق، که توسط انجمن ملی روابط خانوادگی امریکا از ۳۰۹ فرد تازه ازدواج کرده انجام شد، نشان داده آنهایی که در ابتدا هم خانه بوده اند بعد از ازدواجشان کمتر شاد هستند. [8]

نتیجه گیری
ازدواج سفید یکی از چالش های جدید و نوپدید جامعه ایران است. مهم ترین عوامل گرایش به این رابطه تغییرات فرهنگی جامعه ایران، مشکلات مالی جوانان، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق، الگو برداری از ماهواره و رسانه های بیگانه که قبح این نوع رابطه را از بین می برند، توقعات بالای دختران، قطع وام ازدواج و هرگونه کمک مالی به پسران از سوی نهادهای مالی، شدن به مصرف مواد مخدر و ایجاد خلأ روانی برای دختران، دور ساختن طرفین از شروع جدی زندگی، احساس فریب خوردگی تعهد مالی کمتر در این رابطه، و رهایی از هفت خوان ازدواج رسمی است. این ازدواج آسیب های اجتماعی و روانی زیادی برای جامعه، طرفین و خانواده آنان ایجاد می کند. مهم ترین آسیب ها عبارت اند از: کم شدن حس مسئولیت، تحمیل هزینه اضافی بر جامعه برای پرورش فرزندان این ارتباط، کم شدن اعتماد زوجین به یکدیگر، زیاد شدن احتمال طلاق، کم شدن شادی و نشاط زوجین، به خصوص زنان، کاهش فرزندآوری، کاهش شانس مادر شدن دختران، کشیده ، به خصوص برای دختران.

منابع

1.تقی آزاد ارمکی، همخانگی؛ بهار و تابستان 1391، «پیدایش شکل های جدید خانواده در تهران»، جامعه پژوهی فرهنگی، سال سوم، شماره اول، ص 43-77.

2.سید باقر سیدی بنایی، بهار 1390، «بررسی نکاح معاطاتی ازمنظر فقه و حقوق موضوعه»، فصلنامه تخصصی فقه و مبانی حقوق اسلامی، سال هفتم، شماره 23، ص 87-113.

3.شفا نیوز: مقاله «نگاهی به علل و عوامل هم خانگی دختر و پسرهای مجرد در ایران و امریکا».

4.پایگاه اینترنتی دیده بان: مقاله «ازدواج سفید یا ازدواج روی هوا».

5.پایگاه تیتر آنلاین: مقاله «زندگی مجردی؛ زمینه ساز شکل گیری روابط هم خانگی».

6.پایگاه الف «سرطان ازدواج در ایران».

7.خبرگزاری تسنیم: مقاله «هم باشی سیاه چگونه ازدواج سفید شد».

پی نوشت

[1]خبرگزاری تسنیم: مقاله “همباشی سیاه” چگونه “ازدواج سفید” شد

[2] بررسی نکاح معاطاتی از منظر فقه و حقوق موضوعه، ص95

[3] پایگاه تیتر آنلاین، مقاله ” زندگی مجردی؛ زمینه‌ساز شکل‌گیری روابط هم‌خانگی

[4]خبرگزاری فارس، مقاله ازدواج سفید یا سیاه زیستن

[5]پایگاه شفا نیوز، مقاله نگاهی به علل و نتایج هم‌خانگی دختر و پسرهای مجرد در ایران و آمریکا

[6]همچنین ر. ک: شفا نیوز، مقاله نگاهی به علل و عوامل هم خانگی دختر و پسرهای مجرد در ایران و امریکاhttp: //didban. ir/fa/news-details/17656/ پایگاه اینترنتی دیده بان، مقاله ازدواج سفید یا ازدواج روی هوا

[7]پایگاه خبرگزاری فارس، مقاله ازدواج سفید یا سیاه زیستن.

[8]شفا نیوز، مقاله نگاهی به علل و عوامل هم خانگی دختر و پسرهای مجرد در ایران و امریکا. پایگاه الف، سرطان ازدواج در ایران


موضوعات: بدون موضوع
   پنجشنبه 19 فروردین 1395نظر دهید »

دان‌که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است.

نکته های ناب از عالم عارف، آیةالله شیخ حسنعلی اصفهانی/ نخودکی

مرحوم نخودکی عالم و عارف کامل در توصیه هایی ارزشمند به فرزندشان راه رستگاری و نجات از مشکلات را با 14 توصیه به ایشان و سایر مخاطبین اعلام کردند.

حضرت حق صد و بیست و چهار هزار پیغمبر داشته است که شاید در مقابل هر نبی لااقل ده ولی بوده است، و همه آن‌ها برای هدایت طریق آمده‌اند. پیغمبری در مناجات عرض کرد: «رب این الطریق الیک» یعنی: «پروردگارا! راه به سوی تو کدام است؟» خطاب رسید: «دع نفسک و تعال» یعنی: «نفس خویش را رها کن و بیا».

حدیث است که خداوند می‌فرماید: «لاتجعل بینی و بینک عالماً مفتوناً بالدنیا فیصدّک عن طریق محبتی فان اولئک قطّاع طریق عبادی‌المریدین»، کافی 1/46؛ یعنی: «عالمی را که قلبش شیفته محبت دنیا است، بین من و خود قرار مده، که راه دوستی مرا به تو ببندد، زیرا آنان راهزنان بندگان پوینده من هستند».

از حضرت عیسی علیه‌السلام سۆال شد: «من نجالس؟» یعنی: «با چه کس همنشین باشیم» فرمود: «من یذکّرکم الله رۆیته و یزید فی علمکم منطقه و یرغّبکم فی‌الاخرة عمله» یعنی: «با کسی همنشین باشید که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد، و سخن او بر علم و دانش شما بیفزاید، و عمل او شما را به آخرت ترغیب نموده و مایل سازد». اما مردم طالب کسی هستند که میان آن‌ها و محبوبشان دلاله باشد. چون طالب دنیا هستند که آن‌ها را به دنیایشان برساند.
بکوش که تا همت بلند داری که با همت بلند، به سوی این پستی‌ها و بلندی‌ها نظر نخواهی کرد. صاحبان همت عالی هرگز خود را کارهای پست و مشاغل دون آلوده نساخته و نفس خویش را ارفع از آن می‌شمارند. به اسلاف و پیشینیان پاک و منزه خود، اقتدا و تأسی کن. از خداوند می‌خواهم که تو را در طریق مستقیم و راه راست داخل فرماید و کتاب تو را در علیین قرار دهد. حضرت صادق علیه‌السلام به فرزندش اسماعیل فرمود: فرزندم، در آموختن علم سرّ یا دانش پنهان کوشش بی‌شماری است، افزون از آن‌چه که درباره آن گمان رود. فرزندم، هر کس که علم ظاهر و آشکار را آموخت و از علم سرّ و پنهان، روی بتافت، به هلاکت فرو افتاد و به سعادت و نیکبختی نرسید.

عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه در نماز و اصلاح آن. اگر این دو درست باشد باقی درست است. عمده همّ حقیر، اصلاح قلب است و ذکر «یا حیّ و یا قیوم» سحرگاه برای همین است

فرزندم، اگر خواهی که پروردگارت اکرام نموده و علم سرّ را به تو اعطا فرماید، در دنیا به چشم دشمنی بنگر و شناسای اهمیت و ارزش خدمت به صالحین باش و موقع و شرایط خویش را برای مردن محکم ساز. آن‌گاه که این سه خصلت در تو جمع شد، پروردگار متعال تو را با عطای علم سرّ، اکرام خواهد فرمود.»

توصیه‌های چهارده‌گانه
اول: آن‌که نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آن‌ها به جای آوری.

دوم: آن‌که در انجام حوایج مردم، هرقدر که می‌توانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست،‌ زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.

سوم: آن‌که سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری، ‌در راه ایشان خرج و صرف کنی و از فقر در این کار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفه‌ای نیست.

چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.

پنجم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی.

ششم: بدان‌که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می‌شود و به عکس، اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی می‌بخشد.

از حضرت عیسی علیه‌السلام سۆال شد: «من نجالس؟» یعنی: «با چه کس همنشین باشیم» فرمود: «من یذکّرکم الله رۆیته و یزید فی علمکم منطقه و یرغّبکم فی‌الاخرة عمله» یعنی: «با کسی همنشین باشید که دیدن او شما را به یاد خدا بیندازد، و سخن او بر علم و دانش شما بیفزاید، و عمل او شما را به آخرت ترغیب نموده و مایل سازد». اما مردم طالب کسی هستند که میان آن‌ها و محبوبشان دلاله باشد. چون طالب دنیا هستند که آن‌ها را به دنیایشان برساند

هفتم: بدان‌که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیده‌ام، به برکت بیداری شب‌ها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است.

هشتم: عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه در نماز و اصلاح آن. اگر این دو درست باشد باقی درست است. عمده همّ حقیر، اصلاح قلب است و ذکر «یا حیّ و یا قیوم» سحرگاه برای همین است.

نهم: بین‌الطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید: یکی اذکار و تسبیح، دیگر ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بوده‌اید، شکری کنید؛ و اگر خدای نکرده ابتلا به معصیتی یافته‌اید، استغفار کنید.

دهم: دیگر آن‌که هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصر. شب‌ها قدری در بی‌اعتباری دنیا و انقلاب آن فکر نمایید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک می‌کند.

نخست موعظه پیر می‌فروش این بود/ که از معاشر ناجنس احتراز کنید

یازدهم: در مورد ذکر، در آغاز چند صلوات فرستاده و دل را حاضر کنید و بعد مشغول ذکر شوید.

دوازدهم: برای توفیق تهجد و گشایش در کار؛ هر صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً یس غفلت منما.

سیزدهم: حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردان بد و شرور در مزاج آدمی پدید می‌آید، جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردم صالح زایل نمی‌گردد.

چهاردهم: بزرگان خیلی بر احتراز از مجالست با منکرین تأکید دارند و گفته‌اند ضرری که یک وسوسه به وجود می‌آورد، در طول سال‌های دراز ممکن نیست بتوان آن را رفع کرد.

منبع :خبرگزاری شبستان به نقل از نامه‌های عرفانی‌نشان از بی‌نشان‌ها

 


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 17 فروردین 1395نظر دهید »

جوانان؛ نقطه امید
جوانان متعهد و دین باور ایران اسلامی، نقشی اساسی در پیروزی انقلاب اسلامی و حفظ استقلال و آزادی ملت رشید ایران داشته، در صحنه های مختلف از کیان اسلام و انقلاب دفاع و پاسداری کرده اند. بر همین اساس، امام خمینی رحمه الله جوانان را نقطه امید و پاسدار مکتب معرفی کرده، چنین فرموده است: «این جانب در این نفس های آخر عمرم، امیدم به طبقه جوان، عموما دانشجویان خارج و داخل، اعم از روحانی و غیره می باشد. امید است دانشمندان و متفکران روشن ضمیر، مزایای مکتب نجات بخش اسلام که کفیل سعادت همه جانبه بشر و هادی سُبُل خیر در دنیا و آخرت، و حافظ استقلال و آزادی ملت ها، و مربی نفوس و مکمل نقیصه های نفسانی و روحانی و راهنمای زندگی انسانی است، برای عموم بیان کنند».

امام خمینی رحمه الله و چشم امید به جوانان
امام خمینی رحمه الله حکیمی ژرف اندیش بود که از آغاز نهضت اسلامی، با نگاه اندیشمندانه خود، موجب بیداری دینیِ قشر عظیم جوانان این مرز و بوم شد. ایشان در آغاز حرکت الهی خود در نجف اشرف، تمامی جوانان روحانی و دانشجو را با نگاهی نو، همه سویه، ژرف و جامع به دین فراخوانْد و فرمود: «حس مسئولیت نسل جوان و کوشش های بی شائبه آنان در راه دفاع از اسلام و نوامیس قرآن مجید، در خور تقدیر و امیدواری است. این جانب در این تبعیدگاه ثانوی، چشم امیدم به جوانان روحانی و دانشگاهی مسلمان بوده و انتظار دارم که با تهذیب نفس و اخلاص، مطالعات و تحقیقات وسیع و دامنه داری را در زمینه شناخت احکام اسلامی و مبانی نورانی قرآن آغاز نمایند؛ اسلام واقعی را بشناسید و بشناسانید».

جوانان و مقوله آزادی
در نگاه اسلام، آزادی، مایه کمال و رشد جامعه است. البته اسلام، استفاده های خیانت آلود از واژه آزادی را مجاز نمی داند؛ زیرا در این صورت، جامعه دچار انحطاط و انحراف شده، به سقوط کشیده می شود. بر همین اساس است که امام راحل رحمه الله با هوشیاری، جوانان را از آزادی غربی که به بی بند و باری و لجام گسیختگی می انجامد، منع فرموده است: «این ها که آزادی می خواهند، این ها که می خواهند جوان های ما آزادباشند، قلم فرسایی می کنند برای آزادی جوان های ما، چه نحو آزادی را می خواهند؟ می خواهند جوانان ما آزاد بشوند، قمارخانه ها باز باشد، به طور آزاد مشروب خانه ها باز باشد، به طور آزاد عشرت خانه ها باز باشد. این چیزی است که از غرب دیکته شده است…. باید همه بدانیم آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانی ها و کتب و مجلاتِ بر خلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آن ها واجب است و از آزادی های مخرب باید جلوگیری شود».

جوانان و اصلاح نفس
تربیت و تهذیب جوانان، یکی از موضوعات کلیدی در بهبود جامعه اسلامی است. توجه به اصلاح نفس جوانان، برگرفته از معارف وحیانی و آموزه های عقلانی است که همواره در آسمان ذهن پیشوایان دینی ما می درخشد؛ از جمله امام صادق علیه السلام فرموده است: «جوانان را دریابید؛ زیرا آنان سریع تر از دیگران به کارهای خیر روی می آورند». حضرت امام خمینی رحمه الله هم باتوجه به این ویژگی جوانان چنین فرمود: «شما جوان ها بهتر می توانید تحصیل نفس کنید، شما به ملکوت نزدیک تر هستید از پیرمردها، در شما آن ریشه های فساد کمتر است…. یک پیر بخواهد اصلاح بشود، بسیار مشکل است؛ جوان زودتر اصلاح می شود…. نگذارید برای ایام پیری، حالا که جوان هستید سیر خودتان را بکنید، شروع کنید الان».


موضوعات: بدون موضوع
   سه شنبه 17 فروردین 1395نظر دهید »

نكته سيزدهم: تاثير نماز بر بيماريهاي اضطرابي

الا بذكر الله تطمئن القلوب

( قرآن مجيد )

اضطراب بيماري شايع قرن اتم و كهكشان است ، پيشرفت سريع و پيچيده تمدن و در عين حال بي توجهي به ارزش هاي مذهبي و خانوادگي هر روز بيش از پيش براي افراد و اجتماع اضطراب هاي جديد بوجود مي آورد . (19)

از نظر روانپزشكان ، اضطراب با يك احساس منتشر و مبهم دلواپسي كه اغلب ناخوشايند و بدون دليل است مشخص مي شود كه معمولا با يك يا چند مشكل جسمي همراه مي گردد . از جمله شخص ممكن است علامتهاي جسمي چون احساس طپش قلب ، تنگي نفس و درد قفسه سينه ، خالي شدن سردل ، تعريق ، سردرد ، تكرر ادرار ، اسهال ، گزگز دست و پاها ، لرزش و را نيز به همراه داشته باشد . اضطراب ، گاهي به شكل طبيعي در اشخاص سالم بروز مي كند و گاهي به صورت بيمارگونه و دائمي در مي آيد كه نياز به درمان و مراقبت پزشكي دارد . با اينكه دلايل علمي مختلفي از ديدگاههاي مختلف بعنوان دلايل بروز اضطراب و تشديد آن ارائه شده است اما همچنان دور شدن از ايمان مذهبي بعنوان يك عامل عميق در بروز اضطراب نقش غير قابل انكاري دارد (20) و به اين ترتيب نقش پيشگيري كننده و حتي درمانگر مذهب در مورد اضطراب قابل بررسي است .

آرامش حاكم بر روح و روان و در نتيجه آن جسم اشخاص مذهبي ، در مقايسه با آشفتگي رواني و جسمي و اضطراب لامذهب ها از دير باز مورد توجه پزشكان بوده است .

به اين ترتيب در بعد پيشگيري از اضطراب و براي آرامش دائمي جسم و روان نماز نقش خارق العاده اي را ايفا مي كند . از طرفي در بعد درمان بيماران مبتلا به اضطراب ، امروز علاوه بر درمانهاي دارويي ، از روش هاي چون آموزش انبساط آرامش عضلاني و همچنين تلقين بوسيله هيپنوتيزم نيز استفاده مي شود (21) كه ما در مورد انبساط عضلاني ناشي از نماز در نكته چهارم از اين مجموعه مقالات ، سخن گفته ايم و درباره تلقين هاي سازنده ناشي از نماز نيز در آينده سخن خواهيم گفت .

تنها در مورد اضطراب ، بد نيست به اين نكته اشاره كنيم كه شخص نمازگزار با ايمان به قدرت لا يتناهي پروردگاري كه در مقابلش كرنش مي كند ، خود را در مقابل هر عاملي كه قصد به خطر انداختن و ترساندن ( و در نتيجه مضطرب ساختن ) او را داشته باشد ايمن مي يابد و ضمن تكرار باور اعتقادي خود طي نمازهايي پنجگانه يوميه اين ايمني همه جانبه را ، به روان خود تلقين مي كند و سرانجام آرامش عميق را در وجود خود ملكه مي سازد .

در راستاي اين موضوع تحقيقات علمي در برخي كشورهاي مسلمان نشان مي دهد كه بيماران مضطربي كه در كنار درمانهاي رايج ضد اضطراب ، به خواندن نماز و قرآن و حتي احاديث نبوي تحريك شده اند (22) از درجه درمان به مراتب بالاتري نسبت به سايرين برخوردار بوده اند .

ن


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 16 فروردین 1395نظر دهید »

 

پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: بهترين زنان عالم چهار نفرند: مريم دختر عمران، فاطمه دختر محمد، خديجه دختر خويلد، آسيه زن فرعون. [كشف الغمه ج 2 ص 76.] پيغمبر فرمود: فاطمه (عليهاالسلام) از بهترين زنان بهشت است. [كشف الغمه ج 2 ص 76.] رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: هنگامى كه قيامت برپا شود، منادى حق از عرش ندا مى كند: اى مردم چشمهايتان را ببنديد تا فاطمه از صراط عبور كند. [كشف الغمه ج 2 ص 83- ذخائر العقبى ص 48.] پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) به فاطمه فرمود: خدا بواسطه ى غضب تو غضب مى كند و بواسطه ى خشنودى تو خشنود مى گردد. [كشف الغمه ج 2 ص 84- اسد الغابه ج 5 ص 522.] عايشه مى گويد: بعد از رسول خدا كسى را راستگوتر از فاطمه نديدم. [كشف الغمه ج 2 ص 89- ذخائر العقبى ص 44.] امام محمد باقر (عليه السلام) فرمود: به خدا سوگند! خدا فاطمه (عليهاالسلام) را بوسيله علم، از فساد و بدى ها بازداشت. [كشف الغمه ج 2 ص 89.] امام صادق عليه السلام فرمود: فاطمه عليهاالسلام نزد خدا به نه اسم خوانده مى شود: فاطمه، صديقه، مباركه، طاهره، زكيه، رضيه، مرضيه، محدثه، زهرا. علت اينكه فاطمه ناميده شذ اينست كه از شرور و بدى ها معصوم و محفوظ است. اگر على (عليه السلام) نبود همسر لايقى براى فاطمه پيدا نمى شد. [كشف الغمه ج 2 ص 89.] از امام محمد باقر عليه السلام پرسيدند: چرا فاطمه (عليهاالسلام) به نام زهرا ناميده شد؟ فرمود: زيرا خدا او را از نور عظمت خودش آفريد. بواسطه ى نور آن حضرت آسمان و زمين روشن شد. به حدى كه ملائكه تحت تأثير آن نور قرار گرفتند و براى خدا به سجده افتادند، گفتند: خدايا اين نور چيست؟ فرمود: شعله اى است كه از نور عظمت خودم آفريدم و در آسمان ها ساكنش نمودم. او را از صلب بهترين پيمبران خارج خواهم ساخت و از اين نور ائمه و پيشوايان دين را خارج مى كنم تا مردم را به سوى حق هدايت كنند. آنان جانشينيان پيغمبر من خواهند بود. [كشف الغمه ج 2 ص 90.] پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) به فاطمه فرمود: دخترم! خدا به دنيا توجه نمود و مرا بر تمام مردم برگزيد. در مرتبه ى دوم باز بدان توجه نمود و همسر تو على (عليه السلام) را بر سايرين برترى داد. براى سومين مرتبه نيز توجه نمود و ترا بر زنان عالم برترى داد. و در مرتبه ى چهارم توجه كرد و حسن و حسين (عليهماالسلام) را بر جوانان اهل بهشت امتياز داد. [كشف الغمه ج 2 ص 91.] پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: بهشت مشاق ديدار چهار زن است: اول مريم دختر عمران، دوم آسيه زن فرعون، سوم خديجه دختر خويلد، چهارم فاطمه دختر محمد. [كشف الغمه ج 2 ص 92.] پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: فاطمه پاره ى تن من است. اذيت او اذيت من خشنودى او خشنودى من است. [كشف الغمه ج 2 ص 92.] پيغمبر اكرم در حالى كه دست فاطمه (عليهاالسلام) را در دست داشت فرمود: هر كس اين را مى شناسد، و هر كس نمى شناسد، اين فاطمه دختر محمد، و پاره ى تن من و قلب و روح من است. هر كس او را اذيت كند مرا اذيت نموده و هر كس مرا اذيت كند خدا را اذيت كرده است. [كشف الغمه ج 2 ص 92. الفصول المهمه تاليف ابن صباغ نجف ص 128.] ام سلمه مى گويد: فاطمه شبيه ترين مردم بود، به رسول خدا. [كشف الغمه ج 2، ص 97.] پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: فاطمه حوريه اى است به صورت انسان . [دلائل الامامه ص 52.] پيغمبر فرمود: فاطمه اول كسى است كه داخل بهشت مى شود. [بحارالانوار ج 43 ص 44.] امام صادق (عليه السلام) فرمود: فاطمه را بدان جهت فاطمه ناميدند كه مردم قدرت ندارند حقيقت او را درك كنند. [بحارالانوار ج 43 ص 65.] پيغمبر مى فرمود: خدا من و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) را از يك نور آفريد. [كشف الغمه ج 2 ص 84.] ابن عباس مى گويد: از رسول خدا پرسيدم: آن كلماتى كه حضرت آدم از خدا ياد گرفت و بوسيله ى آنها توبه اش قبول شد چه بود؟ فرمود: خدا را قسم داد به حق محمد و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) بدان جهت توبه اش قبول شد. [كشف الغمه ج 2 ص 91.] پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمود: اگر على نبود، براى فاطمه شوهر لايقى وجود نداشت. [كشف الغمه ج 2 ص 98.] پيغمبر (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) مى فرمايد: وقتى معراج رفتم در بهشت گردش كردم و قصر فاطمه را ديدم كه هفتاد قصر بود و از لؤلؤ و مرجان ساخته شده بود. [بحارالانوار ج 43 ص 76.] پيغمبر به فاطمه فرمود: مى دانى چرا فاطمه ناميده شدى؟.

على بن ابى طالب عليه السلام گفت: يا رسول اللَّه چرا فاطمه ناميده شد؟.

فرمود: چون او و پيروانش از آتش دوزخ درامانند. [بحار ج 43 ص 14. كشف الغمه ج 2 ص 89.] امام صادق عليه السلام مى فرمايد: رسول خدا خيلى فاطمه را مى بوسيد، عايشه اعتراض كرد. پيغمبر در جواب فرمود: هنگامى كه مرا به معراج بردند داخل بهشت شدم، جبرئيل مرا نزد درخت طوبى برد و از ميوه هايش به من داد، آنها را خوردم و نطفه اى از آنها در من بوجود آمد. وقتى به زمين آمدم با خديجه همبستر شدم، به فاطمه آبستن شد. از اين رهگذر است كه هر وقت فاطمه را مى بوسم بوى درخت طوبى به مشامم مى رسد. [بحارالانوار ج 43 ص 6.] ابن عباس مى گويد: يك روز على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام نزد پيغمبر بودند، فرمود: خدايا تو مى دانى كه اينان اهل بيت من و گرامى ترين مردم هستند. دوستانشان را دوست بدار و با دشمنانشان دشمنى كن. يارى كنندگانشان را يارى كن. از تمام بدى ها پاكشان گردان. از تمام گناهان محفوظشان بدار. بواسطه ى روح القدس تأييدشان فرما. سپس فرمود: يا على تو امام امت و جانشين من هستى. مؤمنين را به سوى بهشت هدايت مى كنى. گويا دخترم فاطمه (عليهاالسلام) را مى بينم كه در روز قيامت بر مركبى از نور سوار شده در جانب راستش هفتاد هزار ملك و در جانب چپش هفتاد هزار و پيش رويش هفتاد هزار و پشت سرش هفتاد هزار فرشته حركت مى كنند و زنان مؤمن امتم را به سوى بهشت مى برد. پس هر زنى كه نمازهاى پنجگانه را بخواند، و ماه رمضان را روزه بدارد، حج خانه ى خدا را بجاى آورد، و زكات اموالش را بپردازد، و از شوهر اطاعت كند و على بن ابى طالب (عليه السلام) را دوست بدارد، بواسطه ى شفاعت فاطمه داخل بهشت خواهد شد. فاطمه (عليهاالسلام) بهترين زنان جهان است.

گفته شد يا رسول اللَّه آيا فاطمه بزرگ زنان عصر خودش مى باشد؟ فرمود: آن مريم است كه بزرگ زنان عصر خودش بود، دخترم فاطمه، بهترين زنان گذشته و آينده است. وقتى در محراب عبادت قرار مى گيرد هفتاد هزار از فرشتگان مقرب الهى به او سلام مى دهند. و مى گويند: اى فاطمه! خدا ترا برگزيد و پاكيزه نمود و بر جميع زنان عالم برترى داد.

سپس متوجه على (عليه السلام) شد و فرمود: يا على فاطمه پاره ى تن من و نور چشم من و ميوه ى دل من مى باشد هر كه او را ناراحت كند مرا ناراحت مى كند و هر كه او را خشنود نمايد مرا خشنود مى سازد. فاطمه (عليهاالسلام) نخستين كسى است كه به من ملحق خواهد شد، بعد از من به او خوبى كن. حسن و حسين عليهماالسلام فرزندان و گلهاى من مى باشند و بهترين جوانان اهل بهشتند، بايد همانند گوش و چشمت آنان را گرامى بدارى.

سپس دستش را به جانب آسمان برداشت و فرمود: خدايا تو شاهد باش كه من دوستان اينان را دوست مى دارم و دشمنانشان را دشمن دارم. [بحارالانوار ج 43 ص 24.]                              بانوى نمونه اسلام فاطمه زهرا (س)

ابراهيم اميني


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 16 فروردین 1395نظر دهید »

ريح آيه الكرسى به يك آيه دارد و آن هم تا هو العلى العظيم است.

رابعا: جميع مفسرين از عامه و خاصه در بيان فضائل و خواص آية الكرسى در ذيل همين آيه ذكر كرده‏اند و سپس آن دو آيه را متعرض شده‏اند.

و خامسا تصريح بسيارى از علماء باين موضوع بنحو ارسال مسّلم چنانچه در مجمع البحرين مى‏فرمايد:

«آية الكرسى معروفةٌ وهى الى قوله «وهو العلى العظيم»(10)».

وامكان آيه تا «هم فيها خالدون» گفته‏اند به دو صورت استدلال كرده‏اند.

1 ـ متعارف بودن بين مسلمين.

2 ـ در بسيارى از اخبار مرموزه آية الكرسى را بخواند تا فيها خالدون.

اما همه اينها دلائل قابل اعتنايى است و دلائل دسته اول قوى و نيرو مند بنظر مى‏رسد.(11)

ارزش معنوى آية الكرسى

درباره ارزش معنوى و عظمت روحانى آية الكرسى روايات بسيارى از رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم و ائمه طاهرين عليهم‏السلام براى مزيد اطلاع به بعضى از آنها شاره مى‏شود.

1 ـ بزرگترين آيه در قرآن.

عن رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم اَنَّه قالَ: «اِنّ اَعْظَمَ آيةٍ فِي الْقُرْآنِ آيةُ الْكُرْسيّ»(12).

ترجمه: از پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم نقل شده است كه فرمودند: بدرستيكه بزرگترين آيه در قرآن آية الكرسى مى‏باشد.

2 ـ گنج آسمانى.

عَنْ عَلِيٍ عليه‏السلام اَنَّهُ قالَ: «لَوْ تَعْلَمُونَ مافيها لَما تَرَكْتُمُوها عَلى حالٍ اِنَّ رسولَ اللّه‏ِ6 قال: اُعْطيتُ آيةَ الكرسيِّ مِن كَنْزِ تَحْتِ الْعَرْشِ لَم يُؤتَها نَبِىٌّ قَبْلي»(13).

على عليه‏السلام فرمودند: اگر از آثار معنوى اين آيه شريفه آگاه مى‏بوديد در هيچ حالى، آنرا ترك نمى‏كرديد پيغمبر اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم فرمود: آية الكرسى از گنجينه‏اى در زير عرش به من عطا شده است و قبل از من به هيچ پيغمبرى چنين عطائى نشده است.
3 ـ آية الكرسى سيّد سوره بقره.

عَنْ عَلِيٍ عليه‏السلام قال: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم يَقُولُ يا عَلِيّ…سَيِّدُ الْكَلامِ الْقُرْآنُ وَسَيِّدُ الْقُرْآنِ الْبَقَرَةُ وسَيِّدُ الْبَقَرَةِ آيَةُ الْكُرْسِيّ يا عَلِيُّ اَنَّ فيها لَخَمْسينَ كَلِمَةً فى كُلِّ كَلِمَةٍ خَمْسَونَ بَرَكَةً»(14).

ترجمه:

رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ضمن حديثى به على عليه‏السلام فرمود: قرآن كلام برتر و بزرگ است و سوره بقره سد قرآن و آية الكرسى سيد بقره است سپس فرمود: در آية الكرسى پنجاه كلمه است و در هر كلمه پنجاه بركت و خير وجود دارد.

4 ـ اثر خواندن آية الكرسى در هر صبح.

هر كس صبح يك مرتبه آية الكرسى را بخواند خداوند متعال يك ملك مُوَكِّل فرمايد كه تا شام او را از بليّات محافظت كند و چون دو مرتبه بخواند دو ملك مُوَكِّل فرمايد و چون سه مرتبه بخواند سه ملك مأمور فرمايد و چون چهار بار بخواند چهار ملك موكل فرمايد كه او را از بليّات نگاهدارند تا شام و چون پنج مرتبه بخواند خطاب شود كه واگذاريد او را كه من خودم نگاهدارى مى‏نمايم همچنين اگر شام قرائت نمايد تا سبح از بلاها محفوظ مى‏ماند(15).

5 ـ ثواب آية الكرسى در نماز مستحبى.

قال ابو عبداللّه‏ عليه‏السلام : «مَنْ قَرَأَ قل هُوَ اللّه‏ُ اَحَدٌ وَاِنّا اَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَآيَةَ الكُرْسىِّ فى كُلِّ رَكْعَةٍ مِنْ تَطّوُّعِهِ فَقَدْ فَتَحَ اللّه‏ُ لَهُ بِاَفْضَلِ اَعْمالِ الاْدَميّينَ اِلاّ مَنْ اَشْبَهَهُ فَزادَ عَلَيْهِ»(16).

ترجمه:

امام صادق عليه‏السلام فرمود: هر كس در هر ركعت از نماز مستحب خود سوره قل هو اللّه‏ احد وانا انزلناه و آية الكرسى را بخواند خداوند او را موفق به افضل اعمال انسانها نموده است. مگر آن كسى كه شبيه او كند و از او زيادتر بخواند.

6 ـ آية الكرسى برتر قرآن شريف.

عن الصّادِقَ عليه‏السلام قال: «اِنَّ لَكُلِّ شيءٍ ذِرْوَةٌ وَذِرْوَةُ الْقُرْآنِ آيَةُ الكُرْسِيِّ»(17).

ترجمه:
امام صادق عليه‏السلام فرمودند: براى هر چيز فرد برتر و نقطه اعلا وجود دارد و آية الكرسى اعلا و برتر قرآن شريف است.

7 ـ خواندن آية الكرسى با كيفيت خاص.

قالَ رَسُولُ اللّه‏ِ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم .

«مَنْ قَرَأَ اَرْبَعَ آياتٍ مِنْ اَوَّلِ الْبَقَرَةِ وَآيَةَ الْكُرْسَيِّ وَايَتَيْنِ بَعْدَها وَثَلاثَ آياتٍ مَنْ اخِرِها لَمْ يَرَ في نَفْسِهِ وَمالِهِ شَيئا يُكْرِهُهُ، وَلا يُقَرِّبُهُ شَيْطانٌ وَلا يَنْسَى الْقُرْآنَ»(18). الآمآ* ذَلِكَ الْكِتَبُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدٍى لِلْمُتَّقيِنَ* الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَمِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ* وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالاْءَخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ* اللّه‏ُ لاَآ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَافِى السَّمَوَتِ وَمَا فِى الاْءَرْضِ مَن ذَا الَّذِى يَشْفَعُ عِندَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَابَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِطُونَ بِشَى‏ءٍْ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاّ بِمَا شَآءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَوَتِ وَالاْءَرْضَ وَلاَ يَؤُدُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِىُّ الْعَظِيمُ* لاَآ إِكْرَاهَ فِى الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مَنَ الْغَىِّ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّه‏ِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّه‏ُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ* اللّه‏ُ وَلِىُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَتِ أُوْلَآئِكَ أَصْحَبُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ* أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِى حَآجَّ إِبَْهِمَ فِى رَبِّهِ أَنْ آتَهُ اللّه‏ُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ اِءبرَهِمُ رَبِّى الَّذِى يُحْىِ وَيُمِيتُ قَالَ أَنَاْ أُحْىِ وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَهِمُ فَإِنَ اللّه‏َ يَأْتىِ بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِى كَفَرَ وَاللّه‏ُ لاَ يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّلِمِينَ* أَوْ كَالَّذِى مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِىَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْىِ هَذِهِ اللّه‏ُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّه‏ُ مِاْئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْما أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِاْئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلّنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْما فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّه‏َ عَلَى كُلِّ شَى‏ءٍْ قَدِيرٌ* للّه‏ِ مَافِى السَّمَوَتِ وَمَا فِى الاْءَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَافِى أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّه‏ُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَآءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَآءُ وَاللّه‏ُ عَلَى كُلِّ شَى‏ءٍْ قَدِيرٌ* آمَنَ الرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّه‏ِ وَمَلَآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ* لاَ يُكَلِّفُ اللّه‏ُ نَفْسا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَاكَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَآ إِن نَّسِينَآ أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَآ إِصْرا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبّزنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَالاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَفِرِينَ*.

ترجمه: پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند: هر كس چهار آيه از اول سوره بقره و آية الكرسى را با دو آيه رعد از آن و سه آيه آخر آن سوره را تلاوت كند هيچگونه بدى و ناراحتى در جان و مال خود نبيند و شيطان نزديك او نمى‏شود و قرآن را فراموش نمى‏كند.محمد على حسينى مقدّم و محسن آشتيانى


موضوعات: بدون موضوع
   دوشنبه 16 فروردین 1395نظر دهید »
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو