« ضرب المثل هاي قرآني/ ماه زير ابر پنهان نمي ماند سگريه بر گناه پنهان چه اثري دارد »

سي‌ام ذي‌القعده مصادف با شهادت امام نهم شيعيان است. ايشان تنها امامي بودند که در کودکي به امامت و در جواني به شهادت رسيدند. امامي که بيشتر او را به واسطه فرزند امام رضا(ع) بودن مي‌شناسيم و اگر بخواهيم از سيره و زندگي‌نامه او تنها به اندازه چند جمله بگوييم حرفي براي گفتن نخواهيم داشت. به همين بهانه در اين يادداشت به بازخواني دو روايت و چند حديث از حضرت امام محمدتقي(ع) خواهيم پرداخت.

معروف‌ترين لقب امام محمدتقي(ع) جواد است. ايشان را به خاطر جود و عطاي فراوانش به اين نام مي‌خواندند. نامي که يادآور بخشش و احسان پروردگار است که در وجود امام تقي(ع) تلالو يافته است. در روايتي از زبان يکي از همسفران امام جواد(ع) درباره بخشش ايشان آمده است که روزي در کنار سفره غذا نشسته بوند و مشغول غذا خوردن بودند که مرد به امام مي‌گويد:«فدايت شوم! فرماندار شهر ما، يکي از دوستان و شيفتگان شما اهل بيت(ع) است. مأمورين او براي من ماليات نوشته و پرداختن آن برايم سنگين است. شما لطف کنيد و نامه‌اي براي او بنويسيد که با من مدارا کند.» امام در جواب او فرمودند:«من او را نمي‌شناسم.» مرد به حضرت فرمودند که ايشان يکي از محبين شما هستند و مطمئنا نامه شما براي من بسيار کارساز خواهد بود.

حضرت نامه‌اي با اين مضمون نوشتند:«اما بعد، حامل اين نامه به تو، نکته زيبائي را يادآور شد که تو به آيين پسنديده‌اي گرايش داري! مطمئنّاً تو در مقابل عمل نيک، پاداش نيکي خواهي داشت. به برادرانت احسان کن و بدان خداوند عزيز و جلال از ريزترين اعمال و رفتارت سؤال خواهد کرد.»

مرد سجستاني مي‌گويد که قبل از رسيدن من به سيستان، فرماندار از اين نامه باخبر شده بود و هنوز دو فرسخ به شهر مانده بود که به استقبالم آمد. نامه را از من گرفت و آن را روي چشمانش گذاشت.

پس از آن مرد مشکل خود را با فرماندار شهر در ميان گذاشت و ابراز کرد که توان پرداخت مالياتي را که او براي نوشته شده را ندارد. فرماندار دستور داد که مرد را از پرداخت ماليات معاف کنند. همچنين او از وضعيت اقتصادي خانواده مرد سجستاني پرس و جو کرد و دستور داد که به وضعيت معيشتي وي نيز رسيدگي شود. گفته مي‌شود تا وقتي که او در منصب فرمانداري سيستان بود از آن مرد مالياتي گرفته نشد و احسان و بخشش نيز نسبت به آن مرد هرگز قطع نشد.(1)

در روايتي ديگر درباره بخشش امام جواد(ع) از زبان محمدبن سهل بن يسع قمي مي‌خوانيم:«من در شهر مکه مجاور بودم. از آنجا به مدينه آمده و به حضور امام جواد(ع) رسيدم. در نظر داشتم که از آن امام عاليقدر در خواست کنم که به من لباسي به عنوان تبرّک عنايت کند، اما فرصت نشد و از محضرش خدا حافظي کرده و بيرون آمدم. پيش خود گفتم حالا که حضوراً نتوانستم خواسته‌ام را به آقا بيان کنم، پس طيّ نامه‌اي از محضر آن گرامي خواسته‌ام را طلب مي‌کنم.» او مي‌گويد نامه را نوشتم و به مسجد رفتم. اما در مسجد از دادن نامه پشيمان شدم. آن را پاره کردم و دور ريختم.

مرد از مدينه خارج شد، در همين حال پيکي از راه رسيد و به او لباسي را که در پارچه‌اي پيچيده بود تقديم کرد و گفت:«مولاي تو! اين لباس را برايت فرستاده است.» پارچه را باز کرد؛ دو لباس نرم و نازک بود، هديه‌اي ارزشمند از امام جواد(ع). لباس‌هايي که بعدها کفن آن مرد شدند.(2)

در اين بخش سه حديث کمتر خوانده شده از حضرت امام محمدتقي(ع) براي شما انتخاب کرده‌ايم. امام جواد(ع) درباره تاثير با تقوا بودن، بر قلوب مردم فرمودند:«هر که خود را به وسيله خداوند بي نياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقواي الهي را پيشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مي‌گيرد گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.»(3)

ايشان در حديث ديگري بر يادگيري علم و معرفت تاکيد کردند و از علم با عنوان وسيله‌اي براي کمک به دوستان و مونس انسان در تنهايي ياد مي‌کنند:«بر شما باد به تحصيل علم و معرفت، چون فراگيري آن واجب و بحث پيرامون آن مستحبّ و پرفايده است. علم وسيله کمک به دوستان و برادران است، دليل و نشانه مروّت و جوانمردي است، هديه و سرگرمي در مجالس است، همدم و رفيق انسان در مسافرت است و اَنيس و مونس انسان در تنهايي است.»(4)

امام جواد(ع) در توضيح معنا و مفهوم ادب توضيحي برخلاف آنچه در تصور مردم وجود دارد، بيان مي‌کنند:«مفهوم و معناي ادب از نظر مردم، تنها خوب سخن گفتن است که رکيک و سبک نباشد، وليکن اين نظريّه قابل توجّيه نيست تا مادامي که انسان را به خداوند متعال و بهشت نزديک نگرداند. بنابراين ادب يعني رعايت احکام و مسائل دين، پس با عمل کردن به شريعت [دستورات الهي و ائمّه اطهار (ع)]، ادب خود را آشکار سازيد.»(5)

غريب بود و غريبانه جان سپرد و نبود/ کسى به وادى غم، ياور امام جواد (6)

حضرت امام محمدتقي(ع) در آخرين روز از ماه ذي‌القعده به دست معتصم، خليفه ستمگر عباسي و پسر مامون به شهادت رسيدند. معتصم به وسيله سمي که در انگور تزريق کرده بود و ام فضل (همسر امام جواد(ع) و دختر مامون) آن را در کاسه‌اي مقابل امام گذاشت و بسيار از آن تعريف کرد، حضرت را در سن بيست و پنج سالگي مسموم و به شهادت رساند. مرقد مطهر امام جواد(ع) در کنار جدش امام کاظم(ع) قرار دارد. شهري که به همين دليل کاظمين ناميده مي‌شود.

پي‌نوشت:

1- تهذيب الاحکام، ج 6، ص 334

2- بحارالانوار، ج 50، ص 44؛ فتح الابواب، ص 243

3- بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۷۹، ح ۶۲

4- حليه الأبرار، ج ۴، ص ۵۹۹

5- ارشاد القلوب ديلمي، ص ۱۶۰

6-مصرعي از غزل محسن حافظي


موضوعات: بدون موضوع
   جمعه 12 شهریور 1395


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو